۱۳۹۳ آبان ۱۴, چهارشنبه

اسیدپاشی به زنان و «نظام سخن» مسلط بر ایران

 

 

رضوان مقدم-14 آبان 1393 


مدرسه فمینیستی: پس از درج اخبار مربوط به اسیدپاشی به زنان اصفهان، مردم آزادیخواه و انسان دوست در دو شهر بزرگ کشور، تهران و اصفهان در اعتراض به این عمل وحشیانه به خیابان ها آمدند و خواهان نضمین امنیت و آزادی برای زنان ایرانی شدند. این امری است کاملا طبیعی و کمترین کاری است که باید انجام می گرفت. مگر پدیده اسیدپاشی زنجیره ای به زنان اتفاق کم اهمیت و کوچکی بوده که مردم به سادگی و بی تفاوت از کنار آن بگذرند؟ آن چه غیر طبیعی و تعجب بر انگیز است عکس العمل برخی از مقامات حکومتی به این پدیده ی شوم و نیز به حضور اعتراض آمیز مردم در فضای عمومی است. پیش از این هم اسیدپاشی به صورت زنان و حتا مردان انجام شده که این نوع از اسیدپاشی ها اغلب با انگیزه انتقام جویی انجام گرفته و چون فرد قربانی، مجرم را می شناخته، مرتکب جنایت، بازداشت و محاکمه شده است. اما در اسیدپاشی های اخیر که به صورت زنجیره ای انجام گرفته شخص یا اشخاص اسیدپاش از چنان احساس امنیتی برخوردار بوده که توانسته چندین زن را قربانی کند بدون آن که دستگاه عریض و طویل اطلاعاتی بتواند عاملان این جنایت را بازداشت کند!

چرا اسید پاشی؟

پس از روی کار آمدن حکومت جمهوری اسلامی در ایران، اولین تغییرات انقلابی در مورد حقوق شخصی و مدنی زنان صورت گرفت حجاب برای زنان اجباری شد، قانون حمایت از خانواده به ضرر زنان تغییر کرد، و قوانین تبعیض آمیز یکی پس از دیگری علیه زنان در مجلس شورای اسلامی به تصویب رسید. ابتدا از مدارس و ادارات دولتی شروع کردند، بخشنامه پشت بخشنامه صادر شد تا از حضور زنانی که حاضر به رعایت حجاب اسلامی نبودند در ادارات و جاهای عمومی جلوگیری به عمل آید. بسیاری از زنان به همین دلیل از کار برکناز شدند. یا خود از ادامه کار و شغل شان انصراف دادند و خانه نشین شدند. اما حکومت به این هم اکتفا نکرد؛ نیروهایش را تحت عنوان گشت های "ارشاد" یا امر به معروف و نهی از منکر وارد خیابان ها کرد. همه روزه در مراکز خرید و محل های پُر رفت و آمد با چند دستگاه مینی بوس سر راه دختران و زنان به کمین می نشستند تا زنانی را که چند تار موی شان بیرون بود یا به جای شلوار، جوراب پوشیده بودند بازداشت کنند. در مدارس دخترانه با این که تمامی کادر آموزشی زن بودند اما دختران مجبور به پوشیدن مقعنه و مانتوهای بلند شدند. حتا در روزها گرم و طاقت فرسا هم اجازه برداشتن مقعنه را از سر نداشتند. نتیجه همه این سخت گیری ها و اذیت و آزار و توهین و تحقیر زنان و دختران، برانگیختن خشم و نفرت روز افزون زنان نسبت به حجاب اجباری بوده است. حتا عده ای برای رهایی از این فشارها، ترک وطن را به زندگی کردن در فضایی پدرسالار و زورمدارانه ترجیح دادند. عده ی دیگری از زنان اما با نافرمانی مدنی، مخالفت خود را با حجاب اجباری نشان داده و می دهند، گشت های ارشاد را تحمل کرده، جریمه "بد حجابی" پرداخت می کنند ولی از پوشیدن مانتوهای بلند و گشاد و مقتعه خودداری می کنند. به طوری که رگ "غیرت" برخی از بینادگرایان وطنی بیرون زده و رفتارهایی دور از عقل و منطق از خود نشان می دهند. مثلا پوشیدن ساپورت خانم ها ناگهان بحث روز در صحن علنی مجلس می شود و فریاد وای اسلاما به آسمان می رود که باید جلو این افراد گرفته شود وگرنه بنیاد دین و دین داری بر باد می رود. آقای علی مطهری از جمله کسانی است که حجاب خانم ها دغدغه روز و شب اش شده است. ایشان در تیر ماه 1393 تصاویری از خانم هایی که ساپورت پوشیده اند تهیه کرده و در مجلس به نمایش گذاشته، و در سخنان خود خطاب به نمایندگان اظهار می دارد که: "ما معتقدیم اگر نوعی از پوشش مانند این جوراب های بلند که به آن ساپورت می گویند و به هیچ وجه فلسفه حجاب را تأمین نمی کند به تأسی از غرب رایج بشود دولت وظیفه دارد این جا عمل بکند و موظف است غیر قانونی بودن آن را اعلام بکند تا ممنوع بشود"[1]!

چرا آقای مطهری و دیگر نمایندگان به جای نمایش عکس هایی از زنان ایرانی تصاویری از فقر و بدبختی ها، زاغه نشین ها، اعتیاد و کارتون خواب ها به نمایش نمی گذارند؟ چرا فیلم زنانی که مورد حمله اسیدپاش یا اسیدپاشان قرار گرفته اند در مجلس شورای اسلامی به نمایش گذاشته نمی شود؟ چرا مجلس در یک نامه سرگشاده به صراحت اسیدپاشی به روی زنان را محکوم نمی کند؟

علی مطهری در گفتگو با خبرنگار خبرگزاری مهر می گوید: "وضعیتی که امروز در مسئله عفاف و حجاب پیدا کرده ایم به خاطر جدی نگرفتن اصل امر به معروف و نهی از منکر خصوصاَ از طرف دولت ها است[2] (به نقل از وب سایت الف) وی همجنین در گفتگو با خبرنگار مهر اظهار کرده است: «غیر از وظیفه ای که مردم از نظر امر به معروف و نهی از منکر قلبی و زبانی دارند بخشی از مرحله سوم امر به معروف و نهی از منکر که مرحله "ید" نامیده شده و مستلزم اعمال قدرت و قانون است وظیفه دولت اسلامی است اما معمولا دولت ها از زیر بار این مسئولیت شانه خالی می کنند».(همان) منظور آقای مطهری از «زیر بار مسئولیت شانه خالی کردن دولت» آیا چراغ سبز به نیروهای فشار است که خودشان دست به کار شوند؟ اساساَ منظور ایشان از مرحله "ید" که مستلزم اعمال "قدرت" و قانون است چیست؟ در ادامه به نمونه هایی از سخنرانی ها و اظهارات برخی از مسئولین می پردازیم:

بنابه گزارش خبرنگار سياسی خبرگزاری فارس آیت الله احمد جنتی در نماز جمعه تهران در رابطه با بدحجابی ، «با طرح اين پرسش كه اگر زنی بدون حجاب به خيابان آمد با او چه كار بايد كرد؟ می گوید آيا بايد با بهانه كار فرهنگي اين زن را رها كرد تا جوانان فاسد شوند و ما فقط به خواندن روايت برای آنها اكتفا كنيم تا اين موضوع زياد شود؟" وی با تقدير از عملكرد نيروی انتظامی در برخورد با بدحجابی و نيز با انتقاد از برخی اظهار نظرها در محدود كردن اين اقدام، تصريح كرد: «هيچ كس حق ندارد دست نيروی انتظامی را در برخورد با بدحجابی ببند.»

همچنین امام جمعه اصفهان آقای یوسف طباطبایی نژاد در همایش حجاب و عاشورا در مورد حجاب زنان گفته است:« برای مقابله با بدحجابی باید چوب تر را بالا برد و از نیروی قهریه استفاده کرد» در ادامه سخنرانی عنوان کرده است که: «امر به معروف و نهی از منکر هم زمان قدیم به صورت افرادی به نام محتسب بوده است که شلاق به دست بوده است.» (گزارش جهان به نقل از مهر)

آقای یوسف طباطبایی نژاد که در قرن 21 زندگی می کند اما هنوز فرهنگ شان محتسب سازان شلاق به دست است! طبعاَ با این نظام سخن و گفتمانی که ایشان عنوان کرده اند اعلام جنگ علیه زنان است وگرنه بیان جملاتی همچون "باید چوب تر را بالا برد و از نیروی قهریه استفاده کرد" به چه منظوری در افکار عمومی بیان می شود؟

بسط و گسترش این «نظام سخن» و گفتمان خشونت آمیز علیه زنان سال هاست که ادامه دارد از جمله حجةالسلام علی برهان امام جمعه مهریز هم گفته است که: انسان آدم بی حجاب را مانند الاغ لخت و بی پالان یک بار ببیند چشمانش سیر می شود و دیگر وسوسه نمی شود وی اضافه می کند:"که افتخار ما مهریزی ها مذهبی بودن مان است و در این امر، قرص هستیم و شوخیبردار هم نیست و به حق رسول الله خدا نکند که روزی شیاطین بخواهند مهریز بکر و دست نخورده را خرابش بکنند".[3](به نقل از یزد فردا)

از این دست سخن ها و اظهار نظرهای غیرمسئولانه که در مجامع رسمی عمومی و خصوصی، فراوان به گوش می رسد نتیجه ای جز اعمال بیش از پیش خشونت علیه زنان ندارد. بدیهی است با چنین گفتمانی، سنگ روی سنگ بند نمی شود. کدام زنی بدون این که در قالب مورد نظر حضرات در آید احساس امنیت جانی خواهد داشت تا در خیابان های شهر قدم بردارد؟ بررسی سخنرانی های زنجیره ای برخی از تندروهایی که تربیون های مساجد، نمازجمعه و مجلس را دراختیار دارند حاکی از عمق حشونت، تهدید، بی حرمتی و توهین آشکار به زنان است. این نظام سخن، آگاهانه یا ناخودآگاه به ترغیب و تحریک افرادی منتهی می شود که برخورد با زنان "بدحجاب" را زیر لوای "امر به معروف و نهی از منکر" و به شیوه قرون وسطایی شلاق، ترکه و اینک لابد نوع مدرن آن اسیدپاشی، توجیه کنند. در واقع با جنین اظهار نظرهای خطرناک و غیرمسئولانه فضای شهر برای حضور شهروندان ناامن شده است.

پاک کردن صورت مسئله و اظهار نظرهای متناقض

برخی از مسئولان به جای موضع گیری صریح و آشکار نسبت به اسیدپاشی و ناامن شدن فضای زیست اجتماعی شهر برای زنان، متأسفانه با نسبت دادن این عمل ننگین به کشورهای خارجی سعی کردند صورت مسئله را تغییر داده و یا پاک کنند. از جمله آقای حیدر مصلحی وزیر اطلاعات دولت دهم در رابطه با فاجعه اسیدپاشی اصفهان می گوید: "بعد از اسیدپاشی اصفهان فضای سنگین رسانه ای را راه اندازی کردند که این به طور دقیق طراحی شده و پشت صحنه آن هم سرویس های جاسوسی هستند که بنده اطمینان دارم سرویس جاسوسی انگلیس (ام.آی.6) پشت این موضوع است و باید حواس مان را جمع کنیم"[4] اگر آقای مصلحی اطمینان دارد که اسیدپاشی کار "سرویس جاسوسی انگلیس " است لابد این قدر هم قدرت دارد که عوامل آن را به مردم معرفی کند!

از سوی دیگر محمدرضا نقدی، رئیس سازمان بسیج مستضعفان یکی دیگر از مسئولان "بلند پایه" نیز می گوید: «حتا اگر سند و مدرک محکمی بر این که این اقدام شنیع با هدایت دشمن مستکبر صورت گرفته نداشته باشیم، ولی با قاطعیت میتوانیم بگوییم مرتبط کردن این فعل حرام و شیطانی با نهی از منکر کار حساب شده عوامل رسانهای بیگانه است.» وی که جریان اسیدپاشی را ترفند دشمن می داند می گوید: در اصفهان از ابتدای سال چند مورد اسیدپاشی اتفاق افتاده، این در حالی است که در طول سال هزاران مورد قتل، تعدی، زد و خورد و جرائم دیگر اتفاق می افتد، اما با یک برنامه ریزی تبلیغاتی و به وسیله عوامل خودفروخته این جریان را بزرگ نمایی می کنند.[5] گرچه آقای محمدرضا نقدی به حرام و شیطانی بودن اسیدپاشی اشاره می کند ولی از سوی دیگر معتقد است که: "اما با یک برنامه ریزی تبلیغاتی و به وسیله عوامل خودفروخته این جریان را بزرگ نمایی می کنند." این در حالی است که هر چقدر در مورد فاجعه اسیدپاشی اعتراض شود، اطلاع رسانی و نوشته شود، هنوز کم است و باید از مردم سپاسگزار بود که نسبت به جنین وقایع دردناکی متأثر شده و عکس العمل نشان می دهند. طبعاَ وقتی وجدان اجتماعی به درد می آید نشان می دهد که هنوز جامعه حساسیت اش را نسبت به اعمال خشونت از دست نداده است.

بازداشت فعالان حقوق زن به جای اسیدپاشان یا اسیدپاش

پس از بروز واکنش به موقع مردم به ویژه فعالان حقوق زنان و بازتاب گسترده اخبار مربوط به عمل ضدبشری اسیدپاشی به زنان اضفهان، توقع می رفت که مسئولان نه تنها از حضور کنشگران مدنی و اعتراض آنها (که نتیجه آن پیشگیری از خشونت است) قدردانی کنند بلکه خود نیز می بایست با اعلام انزجار از هرگونه رفتار خشونت بار علیه زنان، به ایجاد فضایی امن کمک می کردند. اگر حاکمیت منافع جامعه را در نظر داشته باشد باید از این اعتراضات خودجوش مردمی حمایت کند، با مردم همراه شود و بلافاصله به نیاز آنان که استقرار امنیت و معرفی اسیدپاشان است پاسخ گوید زیرا خشونت نباید در جامعه عادی شود. اما با تأسف می بینیم که نه تنها به وظیفه خود عمل نکردند بلکه به جای پاسخ گویی و پیگرد عاملان این جنایت، اقدام به بازداشت برخی از فعالان حقوق زن همچون خانم ها «نسرین ستوده» و «مهدیه گلرو» کرده اند.

متاسفانه مهدیه گلرو[6] همچنان در بازداشت به سر می برد. حتا «آریا جعفری» عکاس و مسئول سرویس عکس خبرگزاری ایسنا را که بنا بر وظیفه خود از تجمع مردم عکس گرفته بود بازداشت کردند و او را به مدت یک هفته در بازداشت نگه داشتند. دستگاه عریض و طویل اطلاعات و نیروی انتظامی به جای پیگیرد مجرمین به دنبال شناسایی و بازداشت افرادی است که اعتراضات خودجوش مردم را پوشش خبری می دادند! به طوری که آقای حسین زاده جانشین فرمانده انتظامی استان اصفهان اعلام کرد: «بر اساس تحقیقات پلیس فتا، ۲ نفر از کسانی که در فضای آنلاین، خبرهای کذب را در خصوص اسیدپاشی منتشر می کردند، شناسایی شدند و مشخص شد که این افراد در یکی از شهرهای جنوبی کشور اقامت دارند»[7]

در کنار واکنش های یأس آور اغلب مسئولان نسبت به فاجعه اسیدپاشی اما آقای حسن روحانی، رییس جمهور موضعی منطقی تر از سایر مسئولان در پیش گرفته و جای امیدواری هست که چون قتل های زنجیره ای سرانجام عامل یا عاملان این جنایت نیز شناسایی شود ایشان عنوان کردند :« این گونه مسایل جزو افساد فیالارض و ارعاب عمومی و زیر سؤال بردن امنیت کشور است و دولت از همه توان خود برای ایجاد امنیت در جامعه استفاده خواهد کرد. لحظه ای آرام نخواهیم ماند تا افرادی که مسبب این حادثه بودند دستگیر شده و واقعیت برای مردم روشن شود. هر فرد یا گروهی به طور سازمان یافته یا غیرسازمان یافته، این عمل را مرتکب شده باشد بدانند که گذشت در کار نخواهد بود.»

آن چه که امنیت جامعه را به خطر انداخته نه حجاب خانم ها بلکه فساد اقتصادی، سانسور رسانه ها و به بند کشیدن منتقدان سیاسی و فعالان مدنی، و تک صدایی کردن فضای سیاسی جامعه است. با بی حرمتی کردن و تهدید و توهین به زنان فضای جامعه ناامن تر و خشونت بار تر خواهد شد. اگر حکومت به فکر امنیت مردم است به جای سرکوب زنان و اعمال زور در به حاشیه راندن و خانه نشین کردن زنان، بهتر است مسئولان مواظب سخن ها و اظهار نظر هایی باشند که نتیجه ی محتوم اش ناامنی و خشونت سازمان یافته در جامعه است.


http://feministschool.com/spip.php?article7619

۱۳۹۳ مهر ۲۸, دوشنبه

سپاه پاسداران و اقدامات سايبرى -بخش اول چكيده

چندى قبل شروع به نوشتن مقاله هايى در خصوص اقدامات سايبرى سپاه پاسداران كردم از آنجايى كه مدت زيادى مى شه به اينرنت و دنياى مجازى دسترسى نداشتم در اين فرصت كوتاه پيش آمده تصميم گرفتم تا بخش كوچك و چكيده اى از آن را منتشر كنم ، تا در آينده و فرصت هاى بعدى بخش هاى گسترده اى را جهت آشنايى با بخش هاى پشت پرده و فعاليت هاى سپاه پاسداران كه تا كنون كمتر به آن پرداخته شده است را به همراه مداركى در طول اين سالها بدست آمده است و سبب روشن تر شدن هر چه بيشتر فعاليت هاى سپاه پاسداران كه تنها به حوزه جغرافياى ايران ختم نمى شود را منتشر كنم 
،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،، 
رویکردی که سرداران سپاه در خصوص اقدامات سایبری دارند همان رویکرد جنگ طلبانه است این درحالی است که ضمن همکاری نظامی با رژیم اسد در سوریه، سپاه پاسداران در راستای اقدامات سایبری نیز با رژیم اسد همکاری میکند، ذکر این نکته اهمیت بسزایی دارد که سپاه پاسداران همواره برای رسیدن به اهداف خود از تجربیات و تجهیزات کشورهایی نظیر روسیه و چین استفاده کرده است
سپاه پاسداران انقلاب اسلامی از ابتدای تشکیل چه قبل و چه بعد از جنگ عراق با اقدامات تروریستی در کشورهای دیگر بعنوان یکی از نیروهای تندروی حکومت اسلامی ایران در عرصه بینالمللی شناخته شد، این در حالی است که بعد از جنگ عراق، سپاه به بهانه سازندگی و محرومیت زدایی با ورود به عرصههای مختلف اقتصادی، نفت، مخابرات، قاچاق کالا، ارز و مواد مخدر توانست به یکی از ثروتمندترین و قدرتمندترین نیروهای نظامی ایران تبدیل شود. هیچ آمار شفاف و دقیقی از میزان درآمدهای سپاه پاسداران تاکنون منتشر نشده است اما میتوان گفت که سپاه پاسداران هر ساله بخش گستردهای از بودجه کشور را به خود اختصاص میدهد. در خصوص فعالیتهای سپاه پاسداران و عملیات برون مرزی و فعالیتهای آن گزارشهای متعددی به رشته تحریر در آمده است در این نوشتار به یکی از بخشهای سپاه پاسداران که طرح تشکیل آن در سال 84 مطرح شد میپردازیم.
طرح تشکیل نیروی سایبری ایران یا همان ارتش سایبری از سال ۸۴ در سپاه مطرح شد اما بعد از وقایع و کودتای انتخاباتی در سال 88 این بخش از سپاه قدرت بیشتری یافت همچنین سپاه که از سالهای قبل در بخشهای مخابراتی و اینترنتی در ایران ورود پیدا کرده بود تیمی را در راستای رصد فعالیتهای اینترنتی کاربران به نام تیم رصد سایبری را تشکیل داد.
از افزایش بودجه سپاه تا هک و ارسال پارازیت
در راستای تشکیل ارتش سایبری در سپاه بخشیهایی به موازات آن تشکیل شد که از آن جمله میتوان به ایجاد بخشی در نیروی انتظامی -که غالبا تمامی فرماندهان آن پیشینه سپاهی دارند- به نام پلیس فضای تولید و تبادل اطلاعات (فتا ) در اواخر سال 89 اشاره کرد که برخلاف آنچه تصور میشود تمامی فعالیتها و خط  مشی این واحد نیز زیر نظر سپاه تبیین و اداره میشود.
سپاه سایبری و ارتش سایبری ایران متشکل از 4 گروه است، گروه اول ماهیتی دفاعی دارد و به پیگیری هویت هکرهای مهاجم و خنثی کردن فعالیتهای آنها میپردازد. ماموریت هک کردن وب سایتهای منتقدان حکومت و مخالفان دولت جمهوری اسلامی ایران و نیز وب سایتهای خبری از جمله ماموریت گروه دوم می باشد، این گروه که درواقع ماهیتی تهاجمی دارد بعد از رویدادهای منتهی به انتخابات سال 88  نمود بیشتری پیدا کرد این گروه با هک کردن وب سایتهاى متعددى از جمله سرویس تویتر، موتور جستجوگر بایدو، وب سایت خودنویس و رادیو زمانه، وب سایت های خبری جنبش سبز بر سر زبانها افتاد، لازم به ذکر است بر اساس گزارش خبرگزاری فارس در دی ماه سال92 نیروهای سایبری اطلاعات سپاه ثارالله استان کرمان وب سایت هایی نظیر ندای سبز آزادی، سبزنامه، سیزپروکسی، نوروز، استانبان، سی میل، نوگام، ایران آپینیون و دگرواژه را نیز هک کردند.
گروه سوم با هدف رمزگشایی پسوردها و ابزارهای انتقال اطلاعات تشکیل شده است. در واقع با رمزگشایی و دسترسی غیرقانونی به ایمیل های اشخاص و شنود فعالیت های آنها به اهداف خود می پردازند، البته این ماموریت تنها به اینجا ختم نمی شود و رکن سوم ارتش سایبری برای اهداف شنود اطلاعات در دنیای مجازی ایجاد شده است.
از سوی دیگر گروهی در سپاه سایبری ماموریت دارد تا بر روی فرکانسهای برخی شبکههای تلویزیونی عربی و غربی پارازیت ارسال کند این گروه که به رکن یا گروه چهارم ارتش سایبری موسوم است تاکنون بارها بر روی فرکانسهای شبکههایی نظیر العربیه،صدای امریکا، بی بی سی فارسی و دیگر شبکه های خبری ماهوارهای اقدام به ارسال پارازیت کرده است.
ارتباط رسمی ارتش سایبری با بخش های مختلف نظام
همانطور که بر هیچ کس پوشیده نیست موازی سازی دیر زمانی است که در ارکان مختلف نظام جمهوری اسلامی ایران جریان دارد نهاد وزارت اطلاعات به موازات نهادی با همان وظایت در سپاه پاسداران و بخش های دیگر ادارات و موسسات ایران تشکیل شده و فعالیت میکند در مقوله سایبری نیز ارتش سایبری ایران بطور رسمی با نهادهای مختلف نظام مرتبط است، یکی از سازمانهای اصلی در این زمینه فرماندهی دفاع سایبری است که تحت نظر سازمان دفاع غیر عامل ایران اداره میشود و تحت فرماندهی کل نیروهای مسلح است.
از سال 89 تاکنون بخشهای موازی و متعددی در زمینه فعالیتهای سایبری در ایران تشکیل شده است، یکی دیگر از نهادهای مربوط به فضای مجازی و سایبری در ایران مرکز «امنیت اطلاعات ماهر» است که با حمایت و تحت نظر وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات اداره میشود. این مرکز مسئولیت سازماندهی گروههای واکنش سریع در موارد اضطراری و حملات سایبری را بر عهده دارد همچنین در همان سال بخشی به نام بسیج سایبری با محوریت شورای فضای مجازی در بسیج تشکیل شد از فعالیتهای اصلی این نهاد تمرکز بر تبلیغات و هواداری از مواضع ایران در فضای مجازی، سازماندهی و فعالیت در زمینه ارتقای تواناییهای سایبری و استفاده از نیروهای موثر سپاه در زمینه آموزش هکرها به منظور تقویت قابلیتهای تهاجمی میباشد.
از همکاری با هکرهای روسی تا عملیات های سایبری در سوریه)رویکردی که سرداران سپاه در خصوص اقدامات سایبری دارند همان رویکرد جنگ طلبانه است که در بخشهای دیگر سپاه،  گفتمان آن نهادینه شده است. چندی قبل سردار جلالی گفت: "جنگ سایبری میتواند مقدمه جنگ نظامی باشد و جنگ سایبری میتواند ظرفیتهای اجتماعی ، اقتصادی ، نظامی ، دفاعی و امنیتی کشورهای متخاصم را موردتهاجم قرار دهد " حکومت اسلامی ایران بعد از جنگ عراق با استفاده از ابزارهای تبلیغاتی سعی در دشمن سازی داشتهاند آنها با این گفتمان تاکنون ایران را کشوری مورد تهاجم غرب دانستهاند و از این طریق اقدامات و فعالیتهای تروریستی و برون مرزی خود را توجیه نمودهاند .
با توجه به تحولات سالهای اخیر در خاورمیانه دخالت سپاه و شاخه برون مرزی آن در کشورهای همچون سوریه و عراق و لبنان تنها به عملیات نظامی محدود نمیشود در  خلال همکاری نظامی با رژیم اسد، سپاه پاسداران در راستای اقدامات سایبری نیز با رژیم اسد همکاری میکند ذکر این نکته اهمیت بسزایی دارد که سپاه پاسداران همواره برای رسیدن به اهداف خود از تجربیات و تجهیزات کشورهایی نظیر روسیه و چین استفاده کرده است برهمین اساس در زمینه سایبری نیز از تجربیات و آموزشهای گروههای روسی، چینی و هندی استفاده میکنند بخش از بودجهی فعالیتهای سایبری سپاه برای استخدام و همکاری با گروههای سایبری و هکرهای چینی و روسی و استفاده از آنها در عملیات مختلف است.، از بعد تهاجمی، استراتژی سایبری بخشی از دکترین جنگهای نامتقارن است این نیز یک اصل اساسی است که توسط ایران دنبال میشود. جنگ سایبری، همانند سایر تاکتیکهای نامتقارن در جنگ کلاسیک همچون جنگهای چریکی و تروریستی، از نظر ایران بعنوان ابزاری موثر به منظور وارد نمودن ضربه به شمار میآید.
البته همکاری سپاه با گروههای بنیادگرای اسلامی در کشورهای دیگر برای ضربه زدن به اهداف مشترک و کشورهای غربی نظیر آمریکا و اسراییل بر هیچ کس پوشیده نیست و تلاش میکند تجارب خود را در رابطه با اقدامات سایبری در اختیار دشمنان ایالات متحده آمریکا و هم پیمانان آن قرار دهد همچنین سپاه تلاش میکند با برخی گروههای مرتبط با القاعده در کشورهای غربی دست به عملیات الکترونیک و سایبری بزنند.
سپاه پاسداران، ارتش سایبری را در شرایطی ایجاد کرد که نظریه دشمن سازی و تهدید خارجی یکی از ابزارهای تبلیغاتی حکومت ایران تاکنون بوده است و سرداران سپاه و مقامات ایرانی بارها از کلمه دشمن برای مخاطب قرار دادن امریکا و اسراییل استفاده کردهاند در همین رابطه چندی قبل سردار جلالی رییس سازمان پدافند غیرعامل ایران در اردبیهشت ماه 93 گفت: "آمریکا جنگ سایبری را علیه ما آغاز کرده است و باید مقابله به مثل کنیم".
ایران در راستای اقدامات سایبری هزینههای زیادی را تاکنون انجام داده است براساس گزارشات منتشر شد ه است بودجه بودجه سپاه در سال 93 به مبلغ 44 هزار میلیارد ریال میباشد که در مقایسه با سال قبل به میزان 30 درصد افزایش یافت این در حالی است که تاکنون مبلغی بالغ بر 76 میلیون دلار در جهت اقدامات سایبری هزینه شده است اما به طور کلی از منابع مالی اختصاص داده شده به عملیات سایبری آمار مشخص و شفافی در دست نیست این درحالی است که سپاه در عرصههای مختلف اقتصادی ورود پیدا کرده است و منابع مالی بسیاری در اختیار دارد.برنامه های متعددی برای ارتش سایبری در ایران در نظر گرفته شده است این برنامه ها تا آنجا پیش رفته که مبحث هک و سایبر نیز جزو یکی از کلاس های بسیج محلات در مساجد می باشد البته برگزاری سمینارها و همایش هایی با محوریت دکترین سایبری، راهبردهای سایبری، تهدیدات و حملات سایبری، فرماندهی، پدافند غیرعامل در فضای سایبر، جنگ افزارها و ابزارهای دفاع سایبری، تاکتیکها و تکنیکهای جنگهای سایبری، آموزش و بسیج سایبری نیز در سالهای اخیر روند رو به روشدی داشته است.
ایجاد فضای رعب و وحشت در فضای مجازی توسط سپاه سایبری
بعد از انتخابات و کودتای انتخاباتی در سال 88 تاکنون بازداشتهای گستردهی فعالین اینترنتی و شبکههای اجتماعی انجام شده و پس از روی کار آمدن دولت حسن روحانی در خرداد 92 این بازداشتها شدت گرفته است، ارتش سایبری امروز به یکی از بازوان امنیتی و اطلاعاتی دستگاههای اطلاعاتی امنیتی ایران تبدیل شده است. بزرگنمایی در عملیاتهای نیروهای سایبری در فضای مجازی بخشی از برنامه ترسیم شدهی سپاه میباشد، این فرافکنی در مورد عملیاتهای ارتش سایبری که در راستای ایجاد فضای رعب و وحشت در جامعه انجام میشود، در واقع به جهت ایجاد موانع در جریان دموکراسی و دسترسی آزاد کاربران اینترنتی در ایران صورت میپذیرد.
اهمیت و فعالیتهای سپاه و ارتش در عرصه سایبری موضوعی پر اهمیت و وسیع میباشد که پوشش تمامی بخشها و ابعاد آن در این نوشتار نمیگنجد و در بحث اهداف و برنامههای سایبری سپاه و ارکانهای نظامی ایران همین بس، که تنها در سال 93 دو سمینار و همایش در خصوص اهداف و رویکردهای ارتش و جنگ سایبری در ایران برگزار شده است و نیز سپاه و ارتش تا پایان سال جاری 4 رزمایش تخصصی همچون رزمایش پهپاد، سایبری، جنگ الکترونیک و نیرو مخصوص را برگزار میکنند..
ادامه دارد ،،،،،،،،،
امير بى آزار 

۱۳۹۳ تیر ۲۹, یکشنبه

دولت در سايه دين سالارى

دولت در سايه معمولا واژه اى است كه در معناى عام آن به دولتى گفته مى شود كه اركان و بازوهاى قدرت آن به تعسى از افراد و حاكمان حكومتى به اجراى قوانين در حوزه جغرافياى يك كشور مى پردازد، در واقع بعد از انقلاب ٥٧ دولتى كه در ايران شكل گرفت به گونه اى دولت در سايه است، دولتى كه به زعم نگارنده تنها داراى اركان تشريفاتى است و عملا اعمال نفوذ دستگاه هاى حكومتى در آن نقش بسزايى دارد در واقع اينگونه دولت ها برخلاف آنچه به مردم خود نشان مى دهند، خود به تنهايى داراى قدرت نيستند 
دست هاى پشت پرده و حكومتى در اداره كشور نقش بسزايى دارند و دولت هايى اينچنينى تنها عروسك هاى خيمه شبازى افراد ذى نفوذ حكومتى هستند، انچه امروز در ايران شاهد آن هستيم و نيز از جمله چالش هاى پيش روى دولت هاى قبل نيز بوده است همين مورد مى باشد ، اين امر يكى از چالش هاى پيش روى دموكراسى در ايران است به عقيده عده اى از صاحب نظران حوزه سياسى عبور در مسير مشروعيت بخشيدن و حمايت از دولت، حتى دولتى كه در ظاهر برآمده از آراى ملى است، تنها گزينه پيش روى گذار به دموكراسى است اما انچه منتقدان اين نظريه آنرا نقد مى كنند دقيقا همين نقطه كليدى است 
دولت هاى در سايه دولت هايى هستند كه در واقع با چهره ى مردم سالارانه به تجميع منافع حكومتى و دست هاى پشت پرده مى پردازند و در واقع تامين كننده ى منافع و خط مشى اربابان خويش هستند در اينجا سوالى كه ذهن نگارنده را به خويش معطوف مى كند اين است كه چطور در اينچنين شرايطى مى توان اميد به تغيير و سعود بسمت دموكراسى و تغيير شرايط مفيد داشت؟ 
در بازى كه تمامى مهره ها از پيش تعيين و چيده شده اند و بازى گردانان نيز قواعد بازى را بر اساس منافع خويش تبيين مى كند چطور مى توان انتظار نتيجه اى متفاوت و بر خلاف ميل بازى گردانان ان داشت! آنچه امروز در ايران مشاهده مى كنيم مصداق بارز اين مثال است دولتى با چهره اى مردم سالارانه با شعار حمايت از منافع ملى ولى با خط مشى حكومتى! البته اين مورد تنها مربوط به دولت فعلى نيست بلكه در دولت هاى پيشين نيز به همين ترتيب بوده است تنها فراز ها و فرود ها و رنگ و لعاب بازى متفاوت بوده است، عده اى معتقدند تغيير حكومت تنها راه بهبود شرايط است و منتقدان آن بر اين باور هستند كه تغيير يكپارچه حكومت و تخريب بناى حكومت فعلى و ساخت بنايى ديگر به لحاظ شرايط حال حاضر جهانى نه تنها به تغييرى مفيد نمى انجامد بلكه اسيب هاى بيشترى را در پى دارد 
البته گروهى ديگر بر اين باورند كه بزعم اين موضوع نيز انتخاب بين بد و بدتر معنايى ندارد، بنايى كه استحكام لازم را دارا نيست و سقف و ديوارهاى آن سست و شكننده مى باشد چه دليلى براى عدم تخريب آن و چه دليلى براى تقويت و مرمت آن وجود دارد در واقع هر تغييرى نيازمند پرداخت هزينه است و آنچه ممكن است در راه تغيير حكومت پرداخته شود به نتيجه اى كه دربر دارد ارزشمندتر و ارجحيت دارد ، در واقع زمانى تغيير ساختار به نتيجه اى مطلوب مى انجامد كه هرم حكومتى قابليت تغيير ساختار و اصلاح را داشته باشد اين در حالى است كه اگر مشكل راس هرم باشد چگونه مى توان با تغيير ساختار و اصلاح اركان حكومتى به نتيجه اى مطلوب دست يافت !!! پاسخ به اين سوال نياز به ريشه يابى دقيق دارد به عقيده نگارنده ريشه ى اين موضوع را بايد جايى ديگر جستجو كرد يكى از بخش هايى كه كشور را به اين سمت هدايت مى كند و همچنين مسير انقلاب ٥٧ را از آنچه هدف متعالى آن  بود تغيير داد ريشه در دين سالارى دارد البته اين تمام ماجرا نيست اما بخش گسترده اى از چالش تغيير مسير انقلاب است
دين سالارى گفتمانى است كه از آن حكومت براى مشروعيت بخشى خويش استفاده مى كند و تاكنون نيز در اين راه موفق بوده است اما نكته ى حائز اهميت دقيقا در اينجاست مخاطبان اين گفتمان نسلى هستند كه خود در ايجاد اين گفتمان نقش بسزايى داشتند همان نسلى كه سبب تغيير حكومت در سال ٥٧ شد و اين نسل به جبر زمان به پايان عمر وجودى خويش نزديك مى شود ، نسل جديد كه بر خلاف نسل عقب عقيده اى به ماهيت حكومتى " دين" ندارد، دين سالارى را برنمى تابند و اين امر را سدى در مقابل گذار به دموكراسى مى داند چراكه نسل جديد به لطف و توسعه علمى و راه هاى ارتباطى و مشاهده اطراف بخوبى تضاد دو گفتمان " دين سالارى" و " دموكراسى " را مى بيند 
نسل پيش رو ارمانهاى متفاوتى دارد و اين ارمانها و نيازهاى اجتماعى در تضاد با ماهيت دين سالارى است

ادامه دارد....

۱۳۹۳ تیر ۵, پنجشنبه

٢٦ ژوئن روز جهانى منع شكنجه

شكنجه در زندان ها و بازداشتگاه هاى حكومت اسلامى ايران در ابعاد وسيعى انجام مى شود ، شايد هيچ كس به اندازه ي يك زندانى كه شكنجه شده است نمى تواند ابعاد هولناك اين عمل را درك كند 
متاسفانه نوشتن در مورد شكنجه براى افرادى كه شكنجه شده اند كار ساده اى نيست 
به اميد روزى كه در هيچ كجاى دنيا خصوصا در ايران زمين هيچ زندانى تحت آزار و اذيت قرار نگيرد ، متاسفانه مشروعيت دينى و ضعف بنيادى اسلامى در مقوله شكنجه هميشه راه را براى گريز مسولان باز نگه مى دارد ، زندان هاى ايران جايى است كه بيش از هركجاى ديگر دنيا مى توان روش هاى نوين شكنجه را در ان مشاهده كرد 

۱۳۹۳ تیر ۱, یکشنبه

اقاى روحانى شما از كدام قوه قضاييه حمايت مى كنيد

شما از كدام قوه قضاييه حمايت مى كنيد اين يكى كه كاخ نشين است يا ان يكى كه در خيابان حكم صادر مى كند؟ 

منظور از هيچ كس حق ندارد روى قوه قضاييه فشار بياورد چيست؟ مگر نمى دانيد چه گروهى بر قوه قضاييه سلطنت دارند 

دادگاه صالح و عادل! دادگاهى كه قضات ان مشروعيت خود را از حكومتى مى گيرند كه در راس ان صفت عادل و صالح جايى ندارد چه معنايى مى تواند داشته باشد!!!

اقاى روحانى جنابعالى در همايش قوه قضاييه مطالبى را عنوان كرديد كه تنها مى توان انرا تعبير به  نوعى بازى سياسى كرد، بازى سياسى و بازى با كلمات شايد در كوتاه مدت مرحمى بر دل هاى خسته و جسم ناتوان مردمى باشد كه سالهاست حاكمان جور و ستم انها را به بازى گرفته اند اما در دراز مدت چهره واقعى بازيگر نمايان مى شود از شعور ملتى كه با تمام وجود به كشور خود عشق مى ورزند سوء استفاده كردن عمل شايسته اى نيست

قدردانى از وكلاى ازاده ايران زمين زنان و مردانى كه شجاعانه برغم تمامى فشارهاى حكومتى از حقوق بر حق موكلين خود دفاع كردند شايسته است اما تشكر خشك و خالى و قدردانى بدون حمايت واقعى، جز نمك بر زخمشان ريختن چه معنايى مى توان داشته باشد، امروز وكلاى شريف ما در چه حالى هستند ؟ زندان و رنج و فشار بر خانواده هاى آنان جواب شرافتشان است يا انان كه راه تبعيد اجبارى و خروج از وطن را انتخاب كردند امروز در ارزوى ديدار دوباره خانواده و فرزندانشان هستند به نظر شما اين جواب شرافت اينان است ؟ 

شما در بخشى از سخنان خود به اين نكته اشاره كرديد" دولت قادر نيست اقتصاد كشور را به تنهايى اصلاح كند" اين نظر جنابعالى بعد از گذشت يكسال از رياست جمهورى شماست پس چگونه است كه يكسال پيش برغم نظر بزرگان اقتصاد همچنان بر طبل تو خالى برون رفت از بحران اقتصادى كوبيديد و راه برون رفت را كليد خويش مى دانستيد ! 

جناب روحانى رياست محترم جمهور سياست يك بام دو هوا بجايى نمى رسد 

  


۱۳۹۳ خرداد ۳۱, شنبه

نامه ای جهت توقف اعدام چهار زندانی اهل تسنن



نماینده محترم ایران در شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد
جناب آقای محمدجواد لاریجانی

با سلام و تقديم احترام

همانگونه كه اطلاع داريد در چند سال اخیر اعدام ها در ايران روند روبه رشدى داشته است تنها در يكسال گذشته تاکنون تعداد بيش از ٧٠٠ اعدام در كشور انجام شده است برغم آنكه مىدانم نوشتن اين نامه تاثيرى در  كاهش اين روند ندارد، شايد شما و همكارنتان نسبت به آن كوچكترين واكنشى نشان ندهيد اما وظيفه انسانى حكم مى‌كند تا اینجانب امیر بی آزار ژورنالیست در تبعید نسبت به نوشتن این نامه اقدام کنم.
 هرچند جنابعالى دلايل افزايش اعدام‌ها در ايران را بهتر از هر شخص ديگرى مى‌دانيد ،اما لازم است متذکر شوم در اكثر موارد ضعف دستگاه قضايى و سياسى شدن فضاى قضاوت تاثير بسزايى در احكام صادر شده دارد. برغم آنكه سالهاست استقلال دستگاه قضايى از بين رفته و دستگاه قضاوت بجاى آنكه به وظيفه‌ى شرعى و قانونى خود عمل كند به تعسى از ارگان‌هاى حاشيه‌اى و ذى‌نفوذ اطلاعاتى تن درداده است. با همه اينها بنده به عنوان يک شهروند ايران زمين كه براى سرنوشت كشورم و آينده‌ى پيش روى آن نگران هستم لازم دانستم اين موارد را به شما يادآورى كنم.
امروز مجازات اعدام در بيشتر كشورها جاى خودرا به احكام ديگرى داده است، بگونه‌اى که هرگز جان آدمى كه از سوى خداوند متعال به وى به امانت سپرده شده است و اوست كه تنها اختيار باز پس گيرى آنرا دارد گرفته نمى‌شود. اگر شما به عنوان نماينده كشورم در شوراى حقوق بشر سازمان ملل متحد منعكس كننده خواست ملت ايران هستيد من به شما اعلام مى‌كنم كه با حكم اعدام به هرگونه و براى هر جرمى كه باشد مخالفم چراكه تبعات آن در جامعه هولناك‌تر از تاثيرات جرمى است كه صورت گرفته است.
جناب آقاى لاريجانى اگر حكومت و راس آن رهبرى نظام که مدعى عطوفت و رافت اسلامى است و بدنبال شناساندن ذات واقعى و فرهنگ غنى ايران زمين است، با اجرای حكم اعدام نمى‌توان به اين منظور رسيد. فرهنگ كشورى كه آغشته به خون باشد هرگز به عنوان فرهنگى مدرن همراه با عطوفت به جهانيان شناسانده نمى‌شود. همچنین چهره خویش را به عنوان یک حکومت دینی اسلامی نیز خدشه‌دار می‌کند. چرا که خداوند در قران کریم میفرماید: « قُل للَّذینَ ءامَنوا یَغفِرُوا للَّذینَ لا یرجونَ أَیّامَ اللهِ لِیَجزیَ قَوماً بِما کانُوا یَکسِبوُن »؛ به کسانی که ایمان آورده‌اند بگو از کسانی که به روزهای (پیروزی) خدا ایمان ندارند در گذرند، تا (خدا ) گروهی را به آنچه مرتکب شده اند مجازات کند. همچنین طلایه دار علم در امامت امام صادق (ع) فرموده است: « العَفو عِندَ القُدرَةِ مِن سُنَنِ المُرسلینُ وَ المُتَّقینَ »؛ عفو کردن هنگام قدرت روش انبیاء و پرهیزگاران است.
« إنّا اهل بیت مروّتنا العفو عمّن ظلمنا»؛ ما خانواده ای هستیم که عفو ستمکاران خوی ما است.
در يكسال اخير شاهد افزايش احكام اعدام براى پيروان اقليت هاى قومى و مذهبى هستيم. اكنون كه اين كلمات به رشته تحرير در می آيند ٤ زندانى اهل تسنن به نام های حامد احمدی، کمال ملایی، جمشید دهقانی و جهانگیر دهقانی در آستانه اعدام قرار دارند. همچنین چندی پیش در دوشنبه 22 خرداد ماه سال جاری شاهد اعدام 9 نفر در زندان کارون اهواز بوديم.  من و شما به خوبى مى‌دانيم كه اين اعدام ها در راستاى فشار هرچه بيشتر بر روى اقليت هاى قومى و مذهبى است. چرا که با نگاهی اجمالی به مواد قانونی 287 و 288 قانون مجازات اسلامی مصوب سال 1392 میتوان به این نکته پی برد بزه انتسابی به این افراد _ محاربه و اقدام علیه امنیت ملی_ با فرض مجرم بودن آنها به هیچ عنوان مشمول مواد فوق الذکر نمی‌گردد. آیا صرف دفاع کردن از عقاید، آن هم عقاید اسلامی در کشوری اسلامی مصداق اقدام علیه امنیت ملی است؟
آیا زمانی که عقاید مذاهب اهل تسنن به سخره گرفته و به آنان توهین میشود عملی که به وفور شاهد آن هستیم کسی هست که از حقوقشان دفاع کند؟
دولت ايران برخي از اسناد بين المللي را كه به نحوي به حقوق اقليت ها و عدم اعمال تبعيض در مورد آنها پرداخته اند را مورد تصويب قرار داده و به اجراي مفاد آنها متعهد است، از جمله مي توان به اسناد زیر اشاره کرد:
1-  منشور ملل متحد مصوب سال 1324
2- «ميثاق بين المللي حقوق مدني و سياسي» و «حقوق اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي» مصوب سال 1354
3- كنوانسيون بين المللي منع مجازات ژنو مصوب سال 1334
4- كنوانسيون بين المللي رفع تبعيض نژادي مصوب سال 1347
5- كنوانسيون حقوق كودك مصوب سال 1372
6-  مقاله نامه شماره 111 سازمان بين المللي كار مصوب سال 1346
7- كنوانسيون رفع تبعيض در امر تعليمات (يونسكو) مصوب سال 1346
سردمدار حکومت اسلامی ایران امام خمینی «رحمه الله» در این‌باره می‏فرماید:
اقلّیت‏های‏مذهبی... نیز باید ازحقوق طبیعی خودشان، که خداوند برای ‏همه انسان‏ها قرارداده است، بهره‏مند شوند و ما به بهترین وجه ازآنان نگه‏داری می‏کنیم.!
شايد شما و همكارانتان و قضات دستگاه قضايى بر اين باور باشيد كه احكام اسلام در حال اجرا است اگر اعتقاد قلبی و التزام عملی به مذهب شیعه اثنی عشری دارید چرا به امیرالمومنین امام اول شیعیان اقتدا نمی‌کنید و نمایی زیبا از منش شیعه به نمایش نمی‌گذارید؟ امام علی (علیه السّلام) در زمان حکومت مصر به مالک اشتر می‌فرماید:« ولا تَکونَنَّ عَلَیهِم سُبَعاً ضاریاً»؛ نسبت به آنان حیوان درنده‌ای مباش که خوردنشان را غنیمت شماری، در ادامه‌ی این نامه می‌فرماید: زیرا مردم دو گروهند: یا برادر دینی تو اند یا همنوع تو، که از ایشان لغزش سر میزند و در معرض درد و گرفتاری‌ها قرار دارند و دانسته یا ندانسته خلاف می‌کنند، بنا براین همانگونه که خود دوست داری خداوند تو را ببخشاید و از خطاهایت در گذرد تو نیز آنان را ببخش و از خطاهایشان درگذر ... از بخشش و گذشت هرگز پشیمان مباش و از کیفر دادن خوشحالی نکن.
از نظر اسلام، حتی ناموس اقلّیت‏های مذهبی، که در پناه حکومت اسلامی هستند، مانند ناموس مسلمانان محترم‌اند. از این رو «حضرت امیر سلام اللَّه علیه در قضیه‏ای که خلخالی از پای یک زن ذمّیه، که یهودی هم بوده است، کشیده به یغما برده‏اند، می‏فرماید "که من شنیده‏ام که یک همچون چیزی در حکومت اسلامی اتفاق افتاده است که اگر انسان بمیرد، سزاوار است"
سابقاً جنابعالی در مجامع بین المللی حقوق بشرى عنوان كرديد اعدام ها در ايران مربوط به جرايم قاچاق مواد مخدر مى‌شود اما اين نيز تنها توجيه اين اقدام و پاك كردن صورت مسئله است. چرا که بخوبى مى‌دانيد دست‌هاى پشت پرده‌اى در جريان قاچاق مواد مخدر دركار است. سود بالا و غيرقابل تصور حاصل از قاچاق مواد مخدر رقمى نيست كه دستگاه هاى حكومتى نظير سپاه و ... به راحتى بتوانند از آن صرف نظر كنند. پس چگونه است كه برغم اطلاع از اين موضوع كه امروز بر هيچ كس پوشيده نيست، تعدادى به اين بهانه اعدام مى شوند. چراکه اگر اعدام سوداگران مرگ کارساز و امری صحیح بود، اکنون کشور عزیزمان ایران رتبه اول مصرف انواع مواد مخدر را در دنیا نداشت!!
به یاد داشته باشیم که افراد مذکور در آستانه اعدام اولاً ایرانی هستند و همچنین مسلمانند فقط مذهبشان با اکثریت متفاوت است در حالی که در قانون اساسی ایران برای اقلیت ها مذهبی (کلیمی، مسیحی و زرتشتی) حقوقی متصور شده است.
اصل 14 قانون اساسي مقرر مي‌دارد: « دولت جمهوري اسلامي ايران و مسلمانان موظفند نسبت به افراد غير مسلمان با اخلاق حسنه و قسط و عدل اسلامي عمل نمايند و حقوق انساني آنان را رعايت كنند...» حال این افراد مسلمانند و نمیتوان به صرف اینکه مذهبشان متفاوت است مورد بازخواست قرار داد.
در اصل23 آمده است: « تفتيش عقايد ممنوع است و هيچكس را نمي‌توان به صرف داشتن عقيده‌اي مورد تعرض و مؤاخذه قرار داد »
جمعیت اهل سنت سالهای متمادی است که در ایران عزیزمان زندگی می‌کنند و همواره در برهه‌های خطیر و سرنوشت ساز مملکت حضوری شایسته و پرشور داشته‌اند. نمونه‌های که در جریان هشت سال دفاع مقدس نیز شاهد آن بودیم همچنین در آخرین انتخابات ریاست جمهوری یازدهم که منجر به پیروزی آقای روحانی گشت استان های سنی مذهب بیشترین آمار شرکت در انتخابات را داشتند و همچنین رئیس جمهور محترم نیز بیشترین رای ماخوذه را از این عزیزان کسب کردند.
آقاى لاريجانى من به عنوان يك شهروند ايرانى حق خود مى‌دانستم كه اين موارد را به شما متذكر شوم و مخالفت خود را با حكم اعدام به هر نحوى و براى هر جرمى اعلام كنم.
نگذاريد بيش از اين ابروى كشورم در مجامع بين المللى ريخته شود و جلوى اعدام هايى كه در آستانه وقوع هستند خصوصا اعدام چهار شهروند اهل تسنن به نام های حامد احمدی، کمال ملایی، جمشید دهقانی و جهانگیر دهقانی را بگيريد ، اعدام نه تنها حكمى غير عادلانه است بلكه نشانه تحجر و عقب ماندگى جامعه مى باشد و بجاى اينكه عدالت برقرار شود يك جامعه را به ورطه نابودى فرهنگى مى كشد ، هرگز عدالت با شمشير و ريختن خون انسانها برقرار نمی شود آنچه با ريختن خون ها به وقوع مى پيوندد افول فرهنگى جامعه و دور شدن از معيارهاى انسانى است سالهاست كه بواسطه همين احكام اعدام خاكستر مرگ بر كشور پاشيده مى شود.


                                                                                                          امیر بی آزار
                                                                                                             شنبه 31 خرداد 1393  

۱۳۹۳ خرداد ۲۲, پنجشنبه

٢٢ خرداد ٨٨ ساعت ٢٣

پنج سال گذشت ارى گذشت، با رنج و ناراحتى و اندوه و اميد 
با گذشت زمان بعد از پنج سال ابعاد آن تقلب بزرگ بر همگان اشكارتر مى شود اما چگونه است كه باوجود روشن تر شدن ابعاد اين موضوع عده اى بكلى مطالباتشان را فراموش كرده و راه محافظه كارى را پيش گرفته اند
بگذريم هنوز هم بعد از پنج سال وقتى در اينباره تصميم به نوشتن مى گيرم افكارم بهم ريخته مى شود جملات را يكى پس از ديگرى پاك كرده و مجددا مى نويسم و باز پاك مى كنم
لحظاتى در طول زندگانى ادمى مى رسد كه نه نوشتن از بار سنگين افكارت مى كاهد نه گريستن نه حتى چشم بر هم نهادن، گويا قرار است با گذشت هر دقيقه به انبوه سوال هاى بى جوابت افزوده شود
ارى حال من در اين لحظات اينچنين است سوال هايم همگى بدون جواب مانده ، ستون هاى سترگى كه ارمان هايم بر آن استوار گشته است زير بار انبوه بى جواب ماندن سوال هايم در حال فرو ريختن اند و لرزه بر قامتشان افتاده است
چه شد كه به اينجا رسيده ام ،قرار بود از دلايل و انچه بعد از رويدادهاى اين شب در پنج سال بر ما گذشته است بنويسم اما بسيار در نقد حكومت نوشته اند، سالهاست كه بواسطه ى رويدادهاى متفاوت از نقد حكومت نوشته اند و نوشتن ان براى من نيز تكرار مكررات است، نقد زمانى كار ساز مى باشد كه ملتى گوش هاى خويش را با دستانش نپوشانده باشد، اما ايا براستى مردم كشور من گوش هاى خويش را از روى عمد پوشانده اند يا من به اشتباه انها را اينگونه مى بينم و ايراد از عينكى است كه من بر چشمانم نهاده ام، اين واژه سياست چه واژه عجيبى است اژده هايى با سرهاى بسيار كه در هر لحظه شبيه فرشته اى زيبارو مى شود و با عناوين مختلف از ادمى دل ربايى مى كند، حكومت اسلامى ايران همچون حكومت جباران در تاريخ است و من براستى واژه جمهورى را بجا در نوشته هايم از آن حذف مى كنم چراكه هيچ شباهتى با معناى واقعى جمهوريت ندارد در تمام عمر سى و اندى ساله خود همچون ديگر جباران و ظالمان رفتار كرده و بعد از اين هم عمل خواهد كرد
حكومتى كه بلحاظ ماهيت اش فقط در فكر افزايش قدرت تاج و تخت خويش است از هيچ دغلى كوتاهى نمى كند چه بجا و درست نام حكومت ديكتاتورى را بر آن نهاده اند، حكام اين حكومت جبار روزى در لواى ولايت خدا برغم خواست مردم دست به كودتايى بزرگ مى زنند و روزى ديگر به اجبار مى خواهند مردم را به بهشت وارد كنند و روزى ديگر قرآن بر سر نيزه كرده و نداى دفاع از حرمين را سر مى دهند و روزى ديگر نيز يكى از مجيز گويان خود را با سياست عمر و عاص گونه اى بهر دلبرى از مردم به تاج و تخت مى نشانند تا شايد ضمن تسلاى خاطر مردم و اميدوار كردن آنها بهتر از قبل به فريفتن ملت و چپاول اموال انها ادامه دهند
اما چگونه است كه مردمى كه در تمامى اعصار تاريخ جزو هوشمندان بوده اند امروز با تمام انكه ظلم حكام را برخود مى بينند از حق خويش دم نمى زنند، چگونه است كه گرفتن حق خويش را به ديگرى تفويض كرده و از خود سلب مسئوليت مى نمايند، بارها از پدرانمان شنيده ايم كه حاكمان هر يك به گونه اى بر ملت خويش حكمرانى مى كنند عده اى با سير نگاه داشتن ملت و عده اى با پست شمردن و گرسنگى و سر در گريبان فرو بردن ملت خويش بر آنها حكومت مى كنند براستى ملت ما جزو كدامين دسته اند و دليل آن چيست؟ 
آيا ماهيت ايدئولوژى آنها را اينگونه بى تفاوت كرده است يا دليل ديگرى دارد؟ 

۱۳۹۳ خرداد ۱۶, جمعه

پنج سال گذشت

دل نوشت ديگر
پنج سال از سر دادن نداى آزادى مان گذشت در استانه پنجمين سالگرد هنوز باور كردن بخشى از رويداد ها برايم سخت است هنوز هم لحظه ها را پرسش هاى بى جواب سپرى مى كنم ، 
براستى كجاست ان موج خروشانى كه بدنبال ازادى بود؟ كجا رفت ، چه شد ، چه بر سرش امد
باورش سخت است وقتى بعد از پنج سال مردمى را مى بينى كه نه تنها يادشان نمى ايد پنج سال پيش براى چه چيزى به خيابان امدند حتى فراموش كردند يكسال پيش كف مطالبات شان چه بوده است و امروز در كجاى اين مسير ايستاده اند
 

۱۳۹۳ فروردین ۲۴, یکشنبه

برو كشت و بساب پيشنهادى كاملا با صرفه اقتصادى در پى افزايش قيمت كشك

8500 میلیارد بابک زنجانی
3000 میلیارد امیر منصور آریا و خاوری و دار و دسته
1200 میلیارد دانشگاه ایرانیان
1000 میلیارد تامین اجتماعی
370 میلیارد صادق محصولی
300 میلیارد معاون بانک مرکزی
200 میلیارد رحیمی (معاون اول احمدی نژاد)
170 میلیارد بنیاد شهید
500 میلیون هر نماینده

یعنی از هر ایرانی 220 میلیون تومان!؟
این یعنی عدالت، پاکی و سلامت
لطفا توجه کنید اونوقت اگر یارانه گرفتی باید جریمه بشوی عدالت یعنی این همه برای خودم هیچی برای مردم
فراخوان سوال از رئیس جمهور:
از دولتمردان تقاضا داریم پاسخ دهند نهصد میلیون تومان هزینه پیامک تبریک نوروزی دکتر روحانی از کجا پرداخت شد؟ 
پاسخ دهید تا از یارانه انصراف بدیم! ... 
خیلی راحت...
خوب ندين يا نه دوست دارين فشار روى دولت  مردان نياد يا كمتر بياد برين بدين ، من كه حرف بدى نمى زنم نقد مى كنم خداييش 

۱۳۹۳ فروردین ۲۲, جمعه

خاك رس بر سر ما

دل نوشت

چه بر سرمان اوردند به كدامين سو روانه شديم كه اينچنين سرنوشت نكبت بارى نصيب مان شد و اينك تنها روز را شب مى كنيم 

شادى از زندگى همه ما رخت بست ارزويى نداريم، هيچ نداريم ارى هيچ و ديگر هيچ، بختك روى زندگى مان افتاده صبح تا شب اين خود بى خود را گول مى زنيم و شيره بر سر كچل گل گرفته خويش مى ماليم ، كه ارى ارى فردا درست مى شود اى گند بگيرد اين درست شدن كه يك دزد كلاش بخواهد زندگى مارا درست كند، اى مرده شور ان اصلاحى را ببرد كه در قبرستان فرياد زده شود  و اى مرده شور ان ازادى را ببرد كه با طناب دار برادران مان آغاز شد مرده شور برد ان شاه دزد را كه نور اميد دلهاى مادران خاموش كرد

و امروز با حصرت ديروز، روز را شب مى كنيم خدا هم از ما روى بر گرداند است اخر خدا با خداييش چكار به ملتى دارد كه با وعده هاى چاپلوسان دربارى گند به اينده خود مى زنند

خدا چه كارى به زندگى مردمى دارد كه ظلم حاكم را مى بينند و نه تنها دم نمى زنند بلكه از فرزند خلف اش هم حمايت مى كنند اى كاش اندكى گرگ صفت بوديم چه شد چه بر سرمان امد كه براى لغمه نانى هر روز مى رقصانند و مى رقصانند و خفه خون گرفتيم تا كى قرار است هيزم به اجاق خانه غارتگران شعورمان بريزيم و گرماى اميدمان را پيش كش ظلمشان كنيم؟ 

با لقمه نانى دم تكان مى دهيم براى نفسى كه حق ماست ، هر روز كلوى مارا بيشتر مى فشارند و هرگاه اندكى از فشردن اش كم مى شود سر خوش از كم شدن ان و شادمان كه اه اه فلانى اهل اصلاح است ازادى مياورد اخر بزار دم كوزه ابش را بخور كدام ازادى مگر پدر جد پدر جدش چه خيرى به ما رساند كه اين يكى بخواهد برساند، به كجا رسيده ايم كه از زندگى كردن سير شده ايم والا بلا اينها همين را مى خواستند كه انقدر ما اا برقصانند تا باورمان شود عروسك خيمه شب بازى شان هستيم 

۱۳۹۳ فروردین ۱۸, دوشنبه

ازادي سربازان طناب بر كردن دختركى بى گناه

جان دختر بي گناه در خطر اعدام است
روزهايست  خبرها را جستجو مى كنم  هر مطبلي روى فيسبوك مى خوانم  به موضوع ٤ سرباز  به كروگان  گرفته شده اختصاص يافته است، فرصت ايجاد ميشه كه به فكر شرايط دفاع از مرزها بيافتين اين خوبه البته جز اين اقدام سناريو هاى ديگرى هم وجود داردا  البته مى توانيم تقصير رابه گردن  بي كفايتى و اموزش هاى غطل نظاميان انداختد كه نيروى كار آزموده و تا دندان مسلاح را تنها در خيايبان ها براى سركوب مردم خود بكار مى برد و استفاده مى كند جرايي اين اقدام و اين سوال كه چوا نيروهاى مسلح ما اينگونه عمل مى كنند و اينكه چرا نيروى تا دندان مسلح بجاى دفاع از خاك اين مرز و بوم در مقال براى هموطن خود خط و نشان مى كشد و بجاى جستجوى دشمن در مرز در مقابل در خيابان هموطن خود را متجاوز مى بيند اينها سوالات و مجهولاتى است كه از حوصله اين متن خارج است و معمولا جواب اين سوالات در نهايت به ذات نامقدس ولايت وقيه مى رسد و از طرفى جواب اين سوال موضوع و هدف اين نكارش نيست
 
انچه مسلم است پشت پرده ابن كروكان كيرى ها علماي اهل سنت نقش ويژه اى در كاهش تنش دارند و در نهايت تاثير بسازى در ازاد سازى خواهند داشت اما موضوع اصلى و نقطه كليدى اين گروگان كيرى را بايد در جاى ديگيرى جستجو كرد در واقع  بازي  چيزى ديگرى است بهتر ببينيم كدام طرف منافعى در اين گروگان گيرى دارند يا چه كروهى شرايط براى اين اقدام را فراهم كردند يا چه شرايطى پيش امد تا اين گروه تشويق به اين اقدام شوند، اينجا اين مورد را متذكر شوم پا در ميانى عزيزانى همچنون مولوى عبدالحميد و علماى اهل سنت كه اين وافعه را به خوبى مديريت كردند نقطه مهمى است كه بايد به آن توجه كرد 
با اين حال موضوع مورد نظر نگارنده پا در ميانى و نحوه آزاد سازى و غيره نيست بلكه مورد مدنظر بنده منافع پشت پرده اقدام گروگان است  در انگيزه وافعي اين اقدام جاى شبه وجود دارد چراكه بدست گيري و ماموريت جديد سپاه قدس در اين منطقه و ان در وادى كه جزو مهمترين موادى  ورود كلان قاچاق مواد مخدر به ايران است توجه به اين پالس ها خالى از لطف نيست
اين موضوع تنها به دست هاى پشت پرده و عده اى اندك از اعضاى سپاه خلاصه نمى شود ،،،،،،،،،
جهت شفاف سازي  در اينده انتشار مى دهم
به اميد ازادى ايران و ارامش همه مردم سيستان و بلوچ
و اقليت هاى ايران زمين

۱۳۹۳ فروردین ۷, پنجشنبه

مخالفت با حكم ناعادلانه اعدام ريحانه جبارى

دوستان عزيزم 
ريحانه جبارى با حكمى ناعادلانه در انتظار اجراى حكم اعدام است از تمامى شما عزيزان صميمانه در خواست مى كنم تا براى شكسته شدن و مخالفت با حكم اعدام وى به آدرس ذيل مراجعه كنيد و تنها با وارد كردن ادرس ايميل به جمع استمداد كنندگان ريحانه جبارى به پيونديد


۱۳۹۳ فروردین ۴, دوشنبه

ريحانه جبارى محكوم به اعدام در معرض اجراى حكم قرار دارد


ریحانه جباری محکوم به اعدامی که به جرم دفاع از شرف و ناموس خود در مقابل شهوترانی یک کارمند سابق وزارت اطلاعات به اعدام محکوم شده در حال حاضر در معرض اجرای حکم میباشد بر ماست که با هر چه بیشتر رسانه ای کردن این ظلم فشاری بر جمهوری اسلامی اعدام بیاوریم که مبادا وی را اعدام کند 
شرح واقعه را را در ادامه مطلب  بخوانید:



ریحانه جباری دختری است که چون در مقابل خواسته مردی که پیشتر کارمند وزارت اطلاعات بود مبنی بر برقراری ارتباط جنسی تن نداد. در مقابل عدم تمکین خود و دفاع از شرافت و ناموس خود با یک ضربه چاقو از پشت مرد را به قتل میرساند. این قتل کاملن ناخواسته بوده و ضربهای که وارد گردید بر قسمت حساس بدن مقتول نبوده است. پس از اینکه شعبه 74 کیفری استان به ریاست قاضی تردست حکم به قصاص ریحانه را صادر کرد با اعتراض به دادنامه صادره شعبه 27 دیوانعالی کشور که بسیاری از پروندههای کیفری را تایید مینماید، ابرام و تایید شد. حال این دختر بیگناه در آستانه اعدام قرار دارد. دلایل اثبات دفاع مشروع و بیگناهی ریحانه و نیز شرح ماجرا در زیر به نظر گرامیتان میرسد.
الف - ادله اثبات دفاع مشروع
تمامی تحقیقات انجام شده در پرونده ریحانه با سوء نیت و اینکه مقتول از مامورین وزارت اطلاعات بود که از کار برکنار شده بود از جمله تحقیقات مقدماتی، بازجوییها و... همه و همه، بر افعال ریحانه تمرکز دارد؛ اینکه ریحانه چه کرده، چه انگیزهای داشته، با چه کسانی رابطه داشته و....  در نگاه اول این موضوع برای یک پرونده قتل بدیهی بهنظر میرسد. اما وقتی میبینیم چگونه برخی واقعیات غیرقابل انکار کنار گذاشته میشوند، در مورد برخی از مسائل ضروری هیچگونه تحقیقی به عمل نمیآید و برخی از شواهد بهدست آمده که میتوانسته به نفع ریحانه باشد نادیده گرفته میشوند، به این نتیجه میرسیم که این پرونده یک غایب بزرگ دارد:  "مقتول".
در واقع هر آنچه مربوط به مقتول بوده و منتهی به قتل شده، از جمله اعمال شخص مقتول ارتباطات وی، حتا اطلاعاتی که میتوانسته از گوشی موبایل دوم مقتول به دست بیاید و در پرونده موثر باشد، همه و همه مسکوت باقی ماندهاند.
الف: نحوه آشنایی ریحانه با مقتول
بنا به اظهارات ریحانه، پس از اینکه در یکی از روزهای اواخر فروردین 86، وی از مغازه "بستنی ناصر" بیرون میآمده، مقتول چندین بار با اتومبیل تویوتای کمری مشکی خود جلو پای وی ترمز میزند. تا اینکه ریحانه با اصرار سوار اتومبیل میشود. تا پیش از این عمل، هیچگونه آشنایی بین ریحانه و مقتول وجود نداشته است و دلیل معارضی که اظهارات ریحانه در مورد نحوه آشنایی با مقتول را زیر سئوال ببرد نیز وجود ندارد. در واقع این مقتول بوده که برای آشنایی با دختر جوانی که همسن دختر خود بوده پیشقدم شده است، شماره تلفن خود را به او داده و از او شماره تلفن گرفته است. اگر به قول بازپرس محترم، در کیفرخواست "متهمه با برقراری دوستی با فرد اجنبی خود را در موقعیت خطر قرار داده است"، همین استدلال در مورد مقتول نیز صادق است زیر وی نیز با برقراری دوستی با دختری که میتوانسته جای دخترش باشد، علاوه بر اینکه کاملا خلاف شئون شخصی و حرفهای خود عمل کرده، مخاطرات فراوانی را نیز متوجه حیثیت فردی و زندگی خانوادگی خود ساخته است.
اگر ریحانه، دختر جوان و بیتجربه و جاهطلبی بوده که با دیدن ظواهر زندگی مقتول و وعده او نسبت به فراهم آوردن امکاناتی مانند چاپخانه، اتومبیل گرانقیمت، آپارتمان مسکونی و نیز ایجاد این ذهنیت که مقتول، فرد ذینفوذی است و با دستگاههای اطلاعاتی و امنیتی ارتباط دارد و در جامعهای که روابط بر ضوابط حکمفرماست، میتواند بسیاری از مشکلات را حل کند، میتوانسته به سادگی اغفال شود، انگیزه مقتول از پیشقدم شدن در ارتباط با دختر جوانی که هیچ یک از ویژگی های مذکور را نداشته چه بوده است؟ این سئوالی است که بازپرس محترم هیچگاه نخواستهاند به دنبال پاسخ آن باشند.
ب: شواهدی که قصد مقتول برای تجاوز را آشکار میکند
براساس شواهد و اسناد مضبوط در پرونده، کلیه اعمال مقتول در روز وقوع قتل، حاکی از قصد ایشان برای برقراری رابطه  جنسی با ریحانه دارد؛ در ادامه این شواهد را مرور میکنیم:
1.   شهادت آقای شاهرخ ش و سایر کارکنان شرکت تیراژه، و نیز پرینت اس ام اسی که از موبایل مقتول به موبایل ریحانه زده شده که "سلام من کوچه درفش هستم، پلاک 52؟" که نشانی شرکت تیراژه است نشان میدهد مقتول شخصن و با اتومبیل خود به دنبال ریحانه رفته و وی را از درب شرکت محل کار خود سوار، و به محل وقوع قتل برده است. این در حالی است که فاصله میان شرکتی که ریحانه در آنجا مشغول به کار بوده، واقع در خیابان مفتح و محل وقوع قتل، واقع در خیابان میرعماد بسیار کم بوده است. بنابراین، باز هم این مقتول است که به دنبال ریحانه آمده و او را سوار اتومبیل شخصی خود کرده است؟!..
2.  در حالی که همه شواهد حاکی از آن است که از نظر ریحانه، ارتباط وی با مقتول یک رابطه کاملن کاری بوده است، از سوی دیگر، مقتول ریحانه را با خود به آپارتمان مسکونی عمه خود که در زمان وقوع قتل خالی از سکنه بوده است می برد. در این جاست که باید از بازپرس و معاون محترم دادستان پرسید اگر اقامه نماز از سوی مقتول در محل وقوع قتل، پای بندی وی به واجبات را اثبات میکند، چگونه شخصی چنین مقید به انجام واجبات، علیرغم همه آموزههای دینی، خود را در موقعیتی تنها با یک دختر نامحرم قرار میدهد؟ این در حالی است که لحن و ادبیات به کار رفته در اس ام اسی که دو ساعت قبل از قتل، از طرف ریحانه برای مقتول فرستاده میشود با این مضمون که "منتظر باشم آقای دکتر؟" کاملن نشان میدهد که برای ریحانه، این رابطه کاملن رسمی و کاری بوده است و نه حتی دوستانه. همچنین ریحانه در بازسازی صحنه جرم کاملن بر موقعیت اتاقهای آپارتمان یاد شده و وضعیت آنها اشراف داشته که نشان میدهد قصد ریحانه واقعن کاری و در چارچوب تغییر دکوراسیون آن مکان از مسکونی به مطب بوده است. در همین زمینه، یادآوری میشود برخلاف اظهارات آقای شاهرخ - که به نظر میرسد در وضعیت خاص و برای خلاصی از اتهامات وارده عنوان شده است- بروشور شرکت تیراژه که در آن صریحن طراحی دکوراسیون داخلی، به عنوان یکی از خدمات این شرکت درج شده است، به عنوان مدرک جهت درج در پرونده تقدیم شده است.
3.  مقتول در سر راه خود به آپارتمان یاد شده توقف میکند و از داروخانه واقع در خیابان مفتح مقداری وسایل می خرد که در دو کیسه نارنجی بوده است. بعدها در بازرسی صحنه جرم مشخص میشود که در میان وسایل خریداری شده، یک بسته کاندوم بوده که کاملن مشخص است چه استفادهای داشته است. بازپرس محترم برخلاف همه اصول منطق، اخلاق و حقوق، چون نمیتوانسته وجود یک بسته کاندوم در صحنه جرم را نادیده بگیرد، به فرضیه بافی و حدس و گمان متوسل میشود و مینویسد: "شاید خود متهمه کاندومهای مکشوفه در محل وقوع جرم را جهت انحراف ذهن مقامات رسیدگی کننده در محل قرار داده باشد."! در حالی که به سادگی میتوانست از داروخانه محل نسبت به اجناس خریداری شده توسط مقتول تحقیق به عمل بیاورد. اگر اقدامات ریحانه تا این حد برنامه ریزی شده بود، چرا فیالمثل به گونهای برنامه ریزی نکرد که آلت قتاله به سادگی توسط ماموران یافت نشود؟ شماره تلفن و پیامهای خود را از روی موبایل مقتول حذف نکرد؟ و...
4.  براساس گزارش پزشکی قانونی، در یکی از دو لیوان آبمیوهای که روی میز محل وقوع قتل کشف شده است، داروی دیفنوکسیلات وجود داشته است. این دارو از ترکیبات مرفین و خواب آور است و بسته به میزان آن، عوارضی چون سرگیجه، بیحسی و خواب آلودگی دارد. افراد معتاد از آن برای رفع علائم ترک استفاده میکنند. بدیهی است که این دارو توسط مقتول به آبمیوهای که قرار بوده ریحانه بخورد اضافه شده است و فراموش نکنیم که مقتول پزشک بوده و به خوبی عوارض داروها و کاربردهای آنها را میشناخته است. بنابراین باید پرسید: قصد مقتول از اینکه ریحانه خواب آلوده، گیج و بیحس شود چه بوده است؟
5.  بنا بهاظهارات ریحانه، مقتول پس از ریختن آبمیوه، روی کاناپهای که در آپارتمان بوده، ملافهای پهن میکند. این اظهار که کاملن با عکسهای صحنه قتل، مضبوط در پرونده تطابق دارد نیز نشانهای از قصد قبلی مقتول برای برقراری ارتباط جنسی است. لابد این ملحفه نیز توسط ریحانه جهت به انحراف کشاندن ذهن مرجع قضایی، پهن شده است؟! 
ج: شرایطی که ریحانه در آن قرار داشته است
1.  شواهد حاکی از آن است که در زمان وقوع قتل، و پیش از آن، مقتول و ریحانه در آن آپارتمان تنها بودهاند. وجود تنها دو لیوان شربت این مساله را تایید میکند، ضمن اینکه هیچ دلیلی بر حضور یک نفر سوم در زمان وقوع قتل در صحنه جرم به دست نیامده است. در چنین شرایطی، ریحانه که از ابتدا با دیدن مسکونی بودن محل، دچار شک و تردید شده بود، با طرح درخواست برداشتن روسری از سوی مقتول، بیشتر نسبت به انگیزه واقعی وی دچار تردید میشود. بنابراین، وقتی که مقتول پس از پایان نماز دو رکعتیاش، در آپارتمان را میبندد و دستهایاش را به حالت بغل کردن دور بدن ریحانه حلقه میکند، با توجه به جثه درشت و قوی هیکل بودن مقتول و گفتن جملهای با این مضمون که هیچ راه فراری نداری و اینکه گویا به یکباره صورت و ظاهر مقتول برای ریحانه طور دیگری شده است، ریحانه به واقع احساس میکند که راه خلاصی برایاش وجود ندارد؛ یا باید به این رابطه ناخواسته تن در دهد و یا اینکه به هر شکلی شده از ناموس خود دفاع کند. در تبیین عدم تمایل ریحانه به برقراری رابطه با مقتول، تنها به یک نکته اشاره میکنم که در پرونده تایید شده است و آن اینکه اگر چنین تمایلی وجود داشت، ریحانه به درخواست مقتول مبنی بر درآوردن روسری پاسخ مثبت داده بود و روسری وی در اثر جهیدن خون در زمان وارد کردن ضربه خونی نمیشد. در حالی که گزارش پزشکی قانونی وجود لکههای خون مقتول را روی روسری ریحانه تایید میکند. شاید لازم باشد در اینجا نسبت به این اصل بدیهی متذکر شویم که حتی اگر زنی با مرد دیگری به طور نامشروع، اما خودخواسته هم ارتباط داشته باشد دلیل نمیشود که هر مردی، با سوء استفاده از موقعیت شغلی و طبقاتی و نیز با دادن وعدههای خلاف واقع و به بهانه انجام کار، او را به مکانی خلوت کشانده و حق برقراری رابطه جنسی را خلاف تمایل او داشته باشد. اعتقاد ریحانه به اطلاعاتی بودن مقتول نیز دلیل دیگری بود که ترس و وحشت در وجود ریحانه را چند برابر میکرد. در آن شرایط، ریحانه از چند ثانیهای که مقتول به او پشت میکند و به طرف میز میرود استفاده کرده و تنها یک ضربه به کتف راست وی وارد میآورد به امید اینکه از وضعیت بحرانی که در آن داشته خلاص شود.
2.  در خصوص وجود چاقو در کیف ریحانه که بازپرس محترم از آن به عنوان امارهای مبنی بر قصد ارتکاب قتل یاد کردهاند، یک نکته در این بخش لازم به ذکر است و آن اینکه صرفنظر از اظهارات ریحانه مبنی بر اینکه مقتول وشیخی چندین بار از او خواسته بودند یک وسیله دفاع تهیه کند و حتی در روز وقوع قتل، ریحانه در هنگامی که با مقتول در اتومبیل بودند، به وی گفته که وسیله دفاعی را که گفته بودید، خریدهام، در حال حاضر شرایط جامعه به گونهای است که اگر نگوییم همه، اکثریت زنانی که در بیرون از خانه فعالیت میکنند، ناگزیرند برای دفاع از خود در شرایط بحرانی، از پیش تمهیداتی بیاندیشند. گذاشتن چاقو در کیف برای دفاع از خود در شرایط بحرانی، تمهید پیشگیرانهای است که نه تنها ریحانه بلکه بسیاری از زنان دیگر نیز به آن دست مییازند و تقصیر عواقب ناخوشایند استفاده از آن را نه به پای زنان بلکه باید به پای قوای انتظامی و امنیتی جامعه نوشت که از فراهم آوردن شرایط امن برای حضور اجتماعی زنان عاجز بودهاند.
د: تطبیق موضوع با قوانین مربوط به دفاع مشروع
1. ماده 61 قانون مجازات اسلامی، دفاع در برابر "تجاوز فعلی" یا "خطر قریب الوقوع" را در صورت متناسب بودن با تجاوز و خطر، بیش از حد لازم نبودن و عدم امکان توسل به قوای دولتی، مشروع میداند. مرور شرایطی که در بالا مفصل ذکر شد نشان میدهد که یک، تجاوز، در حال فعلیت بوده است. فراهم آوردن شرایط، از جمله خانه خلوت، کاندوم، ملافه روی کاناپه، درخواست برای درآوردن روسری، بستن در، بغل کردن ریحانه و گفتن اینکه راه خلاصی نداری، همه نشان دهنده این است که در صورت عدم دفاع، تجاوز فعلیت مییافته است. از سوی دیگر وارد آوردن تنها یک ضربه، آن هم به کتف راست، نقطهای که علیالقاعده ( در صورتی که مقتول پس از ورود ضربه تا این حد فعالیت جسمی که باعث خونریزی شدید شده است نمینمود) منجر به قتل نمیشد  نشان از این میدهد که عمل انجام شده بیش از حد لازم نبوده و کاملن با تجاوز و خطر تناسب داشته است. از سوی دیگر، شرایط به گونهای نبوده که موکل بتواند قوای دولتی و انتظامی را فراخواند. همه این وقایع در مدتی بسیار کوتاه، حدود یک ربع اتفاق افتاده است. به شهادت پرینت اس ام اسها، در ساعت 17 و 50 دقیقه، موکل هنوز در شرکت حضور داشته است. حدود ساعت 6، سوار ماشین مقتول میشود و با احتساب زمان خرید از داروخانه، حدود ساعت 6 و ربع، موکل و مقتول به آپارتمان میرسند. بنا به گزارش بازپرس کشیک، براساس زمان تماس همسایهها با پلیس 110، قتل باید حدود ساعت 6 و 30 دقیقه اتفاق افتاده باشد. بنابراین در چنین زمان کوتاهی توسل به قوای دولتی اساسن ممکن نبوده است و حتی بر فرض محال هم که ریحانه میتوانست به قوای دولتی متوسل شود، با توجه به ذهنیت وی نسبت به اطلاعاتی و ذینفوذ بودن مقتول، که البته براساس نتیجه استعلام از وزارت اطلاعات، مضبوط در پرونده، چندان هم نادرست نبوده است، ریحانه نمیتوانست امیدی به نتیجه بخش بودن درخواست کمک از نیروهای انتظامی نیز داشته باشد. با وجود تاکید بازپرس پرونده در بازجوییها و همچنین در کیفرخواست صادره مبنی بر اینکه ریحانه میتوانسته فرار کند یا همسایگان را خبردار نماید، اولن همانطور که گفته شد جریان وقایع به حدی سریع پیش رفته که ریحانه امکان انجام هیچ یک از این کارها را نداشته است و بهمحض شروع هر یک از آنها مثلن فریاد زدن، یا رفتن به سمت در و باز کردن قفل آن، با ممانعت مقتول مواجه میشده که با توجه به قدرت جسمانی زیاد و جثه قوی وی، ممکن بود حتی خطری جانی برای وی فراهم کند. کما اینکه پس از وقوع قتل و خروج مقتول از آپارتمان هم موکله نتوانسته به راحتی درب را باز کند و فرار کند؛ وجود آثار ضربه چاقوی خون آلود در بالای دستگیره درب آپارتمان حاکی از تلاش ریحانه برای بازکردن در است. ثانیا ماده قانونی مذکور هیچ ذکری از اینکه اگر کسی که در خطر وقوع تجاوز قرار گرفته بتواند فرار کند یا به همسایگان متوسل شود، دفاع وی مشروع نخواهد بود به عمل نیاورده و بازپرس محترم، برخلاف اصل تفسیر مضیق و تفسیر به نفع متهم، با استدلالی خلاف قانون کیفرخواست خود را تنظیم کردهاند. 
 2. رد اظهارات ریحانه مبنی بر اینکه در مقام دفاع از ناموس خود ضربه را وارد نموده است در حالی صورت میگیرد که ریحانه از همان ابتدا و در تمامی جلسات بازجویی و بازپرسی، بر دفاع از ناموس بهعنوان دلیل وارد آوردن ضربه تاکید کرده است. از سوی دیگر، اقرار ریحانه مبنی بر مباشرت در وارد آوردن ضربه یاد شده از طرف بازپرس محترم به عنوان مهمترین دلیل وقوع جرم شناخته شده است. این در حالی است که از نظر حقوقی، "اقرار" غیر قابل تجزیه است و نمیتوان بخشی از اقرار را معتبر دانست و بخشی دیگر از آن را رد کرد. ریحانه در تمامی مراحل تحقیقات اولیه گفته است : برای دفاع از خود مرتکب قتل شدهام. بنابراین، دفاع، جزیی از اقرار به قتل بوده است که متاسفانه معاون دادستان با تجزیه اقرار موکله، ارتکاب قتل را به عنوان دلیل پذیرفته و بخش مربوط به ماهیت آن را که همان دفاع مشروع بوده، نادیده گرفته است.
دلایل اثبات عمدی نبودن قتل ارتکابی توسط موکله
موضوعی که در کنار ادعای قانونی و به حق موکله مبنی بر دفاع مشروع، محل تامل است نحوه برخورد دادسرا در رابطه با تحقیقات انجام شده و تصمیم نهایی معاون دادستان میباشد. ریحانه در تمام مراحل دادرسی، واقعیت را - هر چند به مرور زمان و پراکنده - به افسر و بازپرس پرونده، بیان نموده است و میتوان به راحتی از لابه لای اوراق پرونده انگیزه وی را هویدا نمود، ریحانه چه انگیزهای میتواند در ارتکاب جرم داشته باشد جزء آنکه از خود دفاع کرده باشد؟ در این پرونده، موضوعی که جای هیچ گونه ابهام و شبههای وجود ندارد؛ دفاع مشروع است. دفاعی که قانونگذار به هر کسی اعطاء نموده تا در مواجه با خطر از این ابزار قانونی استفاده کند. بنابراین در اینکه ریحانه از خود دفاع نموده تا مورد تعرض و تجاوز مقتول قرار نگیرد بنا به آنچه که مرقوم گردید جای هیچگونه شک و تردیدی نیست و اما چرا بازپرس رسیدگی کننده به پرونده در قرار مجرمیت صادره و در کیفرخواست تنظیمی، به بند الف ماده 206 قانون مجازات اسلامی متوسل شده است؟ چه دلیل محکمه پسندی بر این ادعا وجود دارد که ریحانه با قصد و نیت قبلی مرتکب قتل به صورت عمد گردیده است؟ آیا به صرف تهیه چاقو میتوان به نیت افرادی که مرتکب قتل میشوند پیبرد؟
بند الف ماده 206 قانون مجازات اسلامی مقرر میدارد: « مواردی که قاتل با انجام کاری قصد کشتن شخصی معین یا فرد یا افرادی غیر معین از یک جمع را دارد خواه آن کار نوعن کشنده باشد خواه نباشد ولی در عمل سبب قتل شود.» قتل در این مورد عمد است. همانگونه که مستحضرید ماده مذکور مصادیق قتل عمد را ذکر نموده ولی تعریفی از قتل عمد نکرده است. ولی میتوان از کلمه قتل عمد این استنباط را نمود که اگر فردی عمدن و بدون مجوز قانونی و شرعی روح دیگری را از بدن خارج سازد مرتکب قتل عمد شده است در بندهای ب وج نیز نوع دیگری از مصادیق قتل عمد ذکر شده است. بند ب ماده 206 مواردی را که قاتل عمدن کاری را انجام دهد که نوعن کشنده باشد هر چند قصد کشتن شخص را نداشته باشد عمدی تلقی نموده و در بند ج مواردی که قاتل قصد کشتن را ندارد و کاری را که انجام میدهد نوعن کشنده نیست ولی نسبت به طرف بر اثر بیماری و یا پیری یا ناتوانی یا کودکی و امثال آنها نوعن کشنده باشد و قاتل نیز به آن آگاه باشد را از مصادیق قتل عمد میداند.
ملاحظه میفرمایید که قاتل یا میبایست عمد و سوء نیت قبلی بر قتل داشته باشد یا عملی را عمدن انجام دهد که نوعن کشنده باشد حتی قصد قتل نداشته باشد یا نسبت به طرف نوعن کشنده باشد.
در مانحن فیه هیچ کدام از بندهای فوقالذکر را نمیتوان به عمل ریحانه منتسب نمود ولی بازپرس رسیدگی کننده به پرونده برای آنکه قتل عمد را به هر نحو ممکن به ریحانه منتسبت کند و دفاع مشروع را غیر قابل استماع تلقی نماید چاره را استفاده از بند الف ماده 206 قانون مجازات اسلامی می داند؛ و کیفرخواست را به گونه ای تنظیم مینماید تا وانمود کند ریحانه قصد قبلی بر قتل عمد دارد چرا؟ چون نمیخواهد ادعای دفاع مشروع را از موکله بپذیرد و نمیتواند بند ب ماده 206 را مشمول حال ریحانه نماید چون عملی که وی انجام داده است هر چند برای دفاع از خود بوده، و عمدی در کار نداشته نوعن کشنده نیست. مقتول در شرایطی که ضربه چاقو به سمت راست بدنش اصابت کرده، مدتهای طولانی در جنب و جوش بوده و آنچه باعث فوت وی میگردد خونریزی ناشی از ضربه چاقوست، نه عملی که نوعن کشنده نیست.
بازپرس شاملو به خوبی میدانسته که نمیتواند از این مقرر قانونی نیز استفاده کند بنابراین بند الف ماده 206 را انتخاب مینماید که در این زمینه در دفاع از حقوق ریحانه مراتب ذیل را به نظر قضات معظم میرسانم:
1-  لازمه استناد به این بند قانونی، اثبات قصد قتل از سوی ریحانه است و در این صورت نوعن کشنده بودن و نبودن عمل ارتکابی تاثیری در عمدی بودن قتل نخواهد داشت؛ چنانچه ریحانه قصد قتل  داشت بدیهی و ضروری بود تا با ضربات متعدد چاقو به مقتول، وی را از پای بیاندازد! در حالیکه ریحانه صرفن یک ضربه چاقو به بدن مقتول وارد آورده است و همه میدانیم که در پروندههای مربوط به قتل، اگر شخصی قصد قتل دیگری را داشته باشد، نتیجه مجرمانه که سلب حیات دیگری است را نیز خود در نظر خواهد داشت به همین جهت با ضربات مکرر چاقو شخص مورد نظر خود را از پای میاندازد؛ چنانکه ریحانه قصد قتل مرحوم را داشت ضربه چاقو را به نقطه حساس بدن مرحوم وارد  مینمود. ریحانه به هیچ عنوان قصد قتل نداشته و به همین جهت صرفن خواسته بود تا مرحوم را زخمی کند تا ایشان از افکاری که در سر داشت دست بردارد و از تعرض به وی منصرف شود به همین جهت ضربه چاقو را به سمت راست بدن مقتول وارد  میکند که با قلب فاصله دارد؛ مطمئنن اگر ریحانه قصد قتل داشت به راحتی میتوانست همان ضربه را به قلب مقتول وارد کرده و بی آنکه اجازه خروج مرحوم را به بیرون از آپارتمان دهد متواری گردد.
2-  ما نمیتوانیم خرید یک عدد چاقو را دلیل بر قصد قتل دیگری قلمداد کنیم اگر چنین باشد تمام قتلهایی که با چاقو انجام میپذیرد عمدی بوده و بند الف ماده 206 به آن صدق میکند در حالی که اکثر قریب به اتفاق قتلهایی که با چاقو و آنهم با یک ضربه به وقوع میپیوندد اگر در نقطه حساس بدن وارد گردد و متهم منکر عمدی بودن قتل باشد؛ بند ب ماده 206 مورد استناد قرار داده میشود. بنابراین ادعای معاون دادستان مبنی بر اینکه چون ریحانه از قبل چاقو تهیه نموده بنابراین قصد قتل را داشته است ادعایی بیاساس و غیر قابل توجیه است.
3-  ریحانه هیچگونه سابقه کیفری ندارد او جوانی است بیتجربه و به دنبال بهدست آوردن زندگی مرفع با موقعییت شغلی مناسب بوده است تا اینکه دست تقدیر ریحانه را با مرحوم آشنا میکند. ریحانه در محل کار خود تنها یکصد و پنجاه هزار تومان حقوق دریافت میکرده و از صبح تا بعدازظهر مشغول بهکار بوده است برخورد مقتول به عنوان شخصی موجه، پولدار، با تجربه و با شخصیتی جدای از دیگران، برای ریحنه جالب توجه بوده است به همین جهت بهراحتی توسط متوفی اغفال میشود و در نهایت ریحانه را به آپارتمانی که خالی از سکنه بوده کشانده و با قصد تعرض به وی، مقدمات دفاع موکله را فراهم میکند حال اگر ریحانه قصد قتل داشت میتوانست راهی را انتخاب یا نقشهای طراحی کند که خود را بهراحتی در اختیار قانون نگذارد. او لازم نبود چاقوی خونی و پوشش آن را، با خود به منزل ببرد چرا که میتوانست بهراحتی در یکی از جویهای خیابان انداخته و آثاری از خود بهجای نگذارد. هیچ کس ریحانه را در آپارتمان با مرحوم ندیده است بنا براین میتوانست از همان ابتدای امر منکر قتل عمد شود؟ ریحانه در همان ابتدای امر زمانیکه با بازپرس شاملو تلفنی صحبت مینماید شروع به گریه و زاری میکند در حالی که اگر عمدی در عمل ارتکابی خود داشت مقدمات رهایی از مسئولیت کیفری را نیز مهیا میکرد.
4-  علیالاصول کسی که قصد قتل یا عمد در انجام عمل مجرمانه قتل داشته باشد دارای انگیزهای قوی در توجیه عمل ارتکابی خود است انگیزهای همچون سرقت، کینه و دشمنی شدیدی که قابل تحمل نباشد و یا دفاع مشروع را میتوان توجیه کننده عمل ارتکابی قتل به حساب آورد در این پرونده با آنکه مرحوم از لحاظ مالی در حد بالایی قرار داشت به گونهای که تنها در کت وی مبلغی بیش از چهار میلیون وجه نقد بوده است و دارای اسناد و مدارک مالکیت یا خودروی گرانقیمت بوده، هیچکدام به سرقت نرفته و از لحاظ دادسرای امور جنایی، انگیزه ارتکاب جرم در هالهای از ابهام باقی مانده است در صورتیکه دفاع مشروع تنها انگیزه ریحانه در وارد آوردن یک ضربه چاقو به قسمت راست بدن مرحوم بوده است ولی چرا و با چه استدلالی این انگیزه مورد قبول واقع نمیشود خدا میداند و بس!
5-  واقعن چرا معاون محترم دادستان اظهارات ریحانه را پیرامون دفاع مشروع غیر قابل استماع تصور مینماید و کیفرخواست را به گونهای تنظیم میکند تا ریحانه نتواند آن طور که باید و شاید از خود دفاع کند. درست است که دادستان در جایگاه مدعیالعموم قرار دارد ولی این اختیار نباید صرفن یک طرفه و بدون توجه به واقعات مسلم موجود در پرونده باشد. وقتی بازپرس پرونده پرینت اس ام اس تلفن همراه ریحانه را اخذ میکند به یک باره به سراغ اس ام اسی میرود که ریحانه به آقای آخوندی ارسال و در آن ذکری از " امشب میکشماش" بهمیان میآورد. و این تصور برای بازپرس ایجاد میگردد که منظور قتل مرحوم سربندی بوده است و پس از اینکه تحقیقات را در این خصوص تکمیل میکند متوجه بیربط بودن اس ام اس یاد شده، به قتل مینماید. ریحانه که مدتهای طولانی در انفرادی بسر میبرده، علت فرستادن اس ام اس را درگیری با پدر خود عنوان کرده و منظور پدرش بوده است آقای آخوندی نیز از همین عبارت استفاده میکند. درحالیکه هیچگونه تبانی قبلی به دلیل محبوس بودن ریحانه در انفرادی وجود نداشته است. ولی با این وجود باز هم معاون محترم دادستان بر فرضیه خود باقی مانده و کیفرخواست تنظیمی را بدون دلیل محکمه پسندی تنظیم و از قضات دادگاه میخواهد که ریحانه را به قصاص نفس محکوم نمایند.
اینجانبان یقین داریم که در این بین دستهایی وجود دارد که اجازه پذیرش ادعای ریحانه را مبنی بر دفاع مشروع تا بهحال نداده است. به چه دلیل  ریحانه حدود 56 روز در انفرادی و تحت شکنجه روحی و روانی قرار میگیرد. متاسفانه بازپرس پرونده چون ناتوان از دستگیری دوست و یار مقتول بوده، حساسیت خود را بر روی موکله بار نموده است.
ریحانه خالصانه قتل را به گردن گرفت وانگیزه خود را دفاع مشروع اعلام نمود اگر واقعن قصد قتل داشت در مدت حبس در انفرادی، که تحمل این زجر و شکنجه بسیار دشوار و طاقت فرساست لب به سخن میگشود و چنانچه دوست و یار مرحوم به نام شیخی را میشناخت وی را معرفی مینمود. کدام انسان عاقلی خود را در منجلاب مرگ میاندازد تا شخصی  که وی را اغفال کرده و هیچ شناختی از او ندارد را نجات دهد. ریحانه آقایان شیخی، زرقینی و مقتول را صرفن از روی اسم میشناخته و هیچگونه آشنایی با آنها و کارهای احتمالی خلاف قانون آنها نداشته است و واقعن نمیدانسته که مرحوم در وزارت اطلاعات مشغول به کار بوده و منفک شده است. 

اين مطلب به نقل از وبلاگ " مبارزه با اعدام در ايران " درج گرديده است