رضوان مقدم-14 آبان 1393 | |
مدرسه فمینیستی: پس از درج اخبار مربوط به اسیدپاشی به زنان اصفهان، مردم آزادیخواه و انسان دوست در دو شهر بزرگ کشور، تهران و اصفهان در اعتراض به این عمل وحشیانه به خیابان ها آمدند و خواهان نضمین امنیت و آزادی برای زنان ایرانی شدند. این امری است کاملا طبیعی و کمترین کاری است که باید انجام می گرفت. مگر پدیده اسیدپاشی زنجیره ای به زنان اتفاق کم اهمیت و کوچکی بوده که مردم به سادگی و بی تفاوت از کنار آن بگذرند؟ آن چه غیر طبیعی و تعجب بر انگیز است عکس العمل برخی از مقامات حکومتی به این پدیده ی شوم و نیز به حضور اعتراض آمیز مردم در فضای عمومی است. پیش از این هم اسیدپاشی به صورت زنان و حتا مردان انجام شده که این نوع از اسیدپاشی ها اغلب با انگیزه انتقام جویی انجام گرفته و چون فرد قربانی، مجرم را می شناخته، مرتکب جنایت، بازداشت و محاکمه شده است. اما در اسیدپاشی های اخیر که به صورت زنجیره ای انجام گرفته شخص یا اشخاص اسیدپاش از چنان احساس امنیتی برخوردار بوده که توانسته چندین زن را قربانی کند بدون آن که دستگاه عریض و طویل اطلاعاتی بتواند عاملان این جنایت را بازداشت کند! چرا اسید پاشی؟ پس از روی کار آمدن حکومت جمهوری اسلامی در ایران، اولین تغییرات انقلابی در مورد حقوق شخصی و مدنی زنان صورت گرفت حجاب برای زنان اجباری شد، قانون حمایت از خانواده به ضرر زنان تغییر کرد، و قوانین تبعیض آمیز یکی پس از دیگری علیه زنان در مجلس شورای اسلامی به تصویب رسید. ابتدا از مدارس و ادارات دولتی شروع کردند، بخشنامه پشت بخشنامه صادر شد تا از حضور زنانی که حاضر به رعایت حجاب اسلامی نبودند در ادارات و جاهای عمومی جلوگیری به عمل آید. بسیاری از زنان به همین دلیل از کار برکناز شدند. یا خود از ادامه کار و شغل شان انصراف دادند و خانه نشین شدند. اما حکومت به این هم اکتفا نکرد؛ نیروهایش را تحت عنوان گشت های "ارشاد" یا امر به معروف و نهی از منکر وارد خیابان ها کرد. همه روزه در مراکز خرید و محل های پُر رفت و آمد با چند دستگاه مینی بوس سر راه دختران و زنان به کمین می نشستند تا زنانی را که چند تار موی شان بیرون بود یا به جای شلوار، جوراب پوشیده بودند بازداشت کنند. در مدارس دخترانه با این که تمامی کادر آموزشی زن بودند اما دختران مجبور به پوشیدن مقعنه و مانتوهای بلند شدند. حتا در روزها گرم و طاقت فرسا هم اجازه برداشتن مقعنه را از سر نداشتند. نتیجه همه این سخت گیری ها و اذیت و آزار و توهین و تحقیر زنان و دختران، برانگیختن خشم و نفرت روز افزون زنان نسبت به حجاب اجباری بوده است. حتا عده ای برای رهایی از این فشارها، ترک وطن را به زندگی کردن در فضایی پدرسالار و زورمدارانه ترجیح دادند. عده ی دیگری از زنان اما با نافرمانی مدنی، مخالفت خود را با حجاب اجباری نشان داده و می دهند، گشت های ارشاد را تحمل کرده، جریمه "بد حجابی" پرداخت می کنند ولی از پوشیدن مانتوهای بلند و گشاد و مقتعه خودداری می کنند. به طوری که رگ "غیرت" برخی از بینادگرایان وطنی بیرون زده و رفتارهایی دور از عقل و منطق از خود نشان می دهند. مثلا پوشیدن ساپورت خانم ها ناگهان بحث روز در صحن علنی مجلس می شود و فریاد وای اسلاما به آسمان می رود که باید جلو این افراد گرفته شود وگرنه بنیاد دین و دین داری بر باد می رود. آقای علی مطهری از جمله کسانی است که حجاب خانم ها دغدغه روز و شب اش شده است. ایشان در تیر ماه 1393 تصاویری از خانم هایی که ساپورت پوشیده اند تهیه کرده و در مجلس به نمایش گذاشته، و در سخنان خود خطاب به نمایندگان اظهار می دارد که: "ما معتقدیم اگر نوعی از پوشش مانند این جوراب های بلند که به آن ساپورت می گویند و به هیچ وجه فلسفه حجاب را تأمین نمی کند به تأسی از غرب رایج بشود دولت وظیفه دارد این جا عمل بکند و موظف است غیر قانونی بودن آن را اعلام بکند تا ممنوع بشود"[1]! چرا آقای مطهری و دیگر نمایندگان به جای نمایش عکس هایی از زنان ایرانی تصاویری از فقر و بدبختی ها، زاغه نشین ها، اعتیاد و کارتون خواب ها به نمایش نمی گذارند؟ چرا فیلم زنانی که مورد حمله اسیدپاش یا اسیدپاشان قرار گرفته اند در مجلس شورای اسلامی به نمایش گذاشته نمی شود؟ چرا مجلس در یک نامه سرگشاده به صراحت اسیدپاشی به روی زنان را محکوم نمی کند؟ علی مطهری در گفتگو با خبرنگار خبرگزاری مهر می گوید: "وضعیتی که امروز در مسئله عفاف و حجاب پیدا کرده ایم به خاطر جدی نگرفتن اصل امر به معروف و نهی از منکر خصوصاَ از طرف دولت ها است[2] (به نقل از وب سایت الف) وی همجنین در گفتگو با خبرنگار مهر اظهار کرده است: «غیر از وظیفه ای که مردم از نظر امر به معروف و نهی از منکر قلبی و زبانی دارند بخشی از مرحله سوم امر به معروف و نهی از منکر که مرحله "ید" نامیده شده و مستلزم اعمال قدرت و قانون است وظیفه دولت اسلامی است اما معمولا دولت ها از زیر بار این مسئولیت شانه خالی می کنند».(همان) منظور آقای مطهری از «زیر بار مسئولیت شانه خالی کردن دولت» آیا چراغ سبز به نیروهای فشار است که خودشان دست به کار شوند؟ اساساَ منظور ایشان از مرحله "ید" که مستلزم اعمال "قدرت" و قانون است چیست؟ در ادامه به نمونه هایی از سخنرانی ها و اظهارات برخی از مسئولین می پردازیم: بنابه گزارش خبرنگار سياسی خبرگزاری فارس آیت الله احمد جنتی در نماز جمعه تهران در رابطه با بدحجابی ، «با طرح اين پرسش كه اگر زنی بدون حجاب به خيابان آمد با او چه كار بايد كرد؟ می گوید آيا بايد با بهانه كار فرهنگي اين زن را رها كرد تا جوانان فاسد شوند و ما فقط به خواندن روايت برای آنها اكتفا كنيم تا اين موضوع زياد شود؟" وی با تقدير از عملكرد نيروی انتظامی در برخورد با بدحجابی و نيز با انتقاد از برخی اظهار نظرها در محدود كردن اين اقدام، تصريح كرد: «هيچ كس حق ندارد دست نيروی انتظامی را در برخورد با بدحجابی ببند.» همچنین امام جمعه اصفهان آقای یوسف طباطبایی نژاد در همایش حجاب و عاشورا در مورد حجاب زنان گفته است:« برای مقابله با بدحجابی باید چوب تر را بالا برد و از نیروی قهریه استفاده کرد» در ادامه سخنرانی عنوان کرده است که: «امر به معروف و نهی از منکر هم زمان قدیم به صورت افرادی به نام محتسب بوده است که شلاق به دست بوده است.» (گزارش جهان به نقل از مهر) آقای یوسف طباطبایی نژاد که در قرن 21 زندگی می کند اما هنوز فرهنگ شان محتسب سازان شلاق به دست است! طبعاَ با این نظام سخن و گفتمانی که ایشان عنوان کرده اند اعلام جنگ علیه زنان است وگرنه بیان جملاتی همچون "باید چوب تر را بالا برد و از نیروی قهریه استفاده کرد" به چه منظوری در افکار عمومی بیان می شود؟ بسط و گسترش این «نظام سخن» و گفتمان خشونت آمیز علیه زنان سال هاست که ادامه دارد از جمله حجةالسلام علی برهان امام جمعه مهریز هم گفته است که: انسان آدم بی حجاب را مانند الاغ لخت و بی پالان یک بار ببیند چشمانش سیر می شود و دیگر وسوسه نمی شود وی اضافه می کند:"که افتخار ما مهریزی ها مذهبی بودن مان است و در این امر، قرص هستیم و شوخیبردار هم نیست و به حق رسول الله خدا نکند که روزی شیاطین بخواهند مهریز بکر و دست نخورده را خرابش بکنند".[3](به نقل از یزد فردا) از این دست سخن ها و اظهار نظرهای غیرمسئولانه که در مجامع رسمی عمومی و خصوصی، فراوان به گوش می رسد نتیجه ای جز اعمال بیش از پیش خشونت علیه زنان ندارد. بدیهی است با چنین گفتمانی، سنگ روی سنگ بند نمی شود. کدام زنی بدون این که در قالب مورد نظر حضرات در آید احساس امنیت جانی خواهد داشت تا در خیابان های شهر قدم بردارد؟ بررسی سخنرانی های زنجیره ای برخی از تندروهایی که تربیون های مساجد، نمازجمعه و مجلس را دراختیار دارند حاکی از عمق حشونت، تهدید، بی حرمتی و توهین آشکار به زنان است. این نظام سخن، آگاهانه یا ناخودآگاه به ترغیب و تحریک افرادی منتهی می شود که برخورد با زنان "بدحجاب" را زیر لوای "امر به معروف و نهی از منکر" و به شیوه قرون وسطایی شلاق، ترکه و اینک لابد نوع مدرن آن اسیدپاشی، توجیه کنند. در واقع با جنین اظهار نظرهای خطرناک و غیرمسئولانه فضای شهر برای حضور شهروندان ناامن شده است. پاک کردن صورت مسئله و اظهار نظرهای متناقض برخی از مسئولان به جای موضع گیری صریح و آشکار نسبت به اسیدپاشی و ناامن شدن فضای زیست اجتماعی شهر برای زنان، متأسفانه با نسبت دادن این عمل ننگین به کشورهای خارجی سعی کردند صورت مسئله را تغییر داده و یا پاک کنند. از جمله آقای حیدر مصلحی وزیر اطلاعات دولت دهم در رابطه با فاجعه اسیدپاشی اصفهان می گوید: "بعد از اسیدپاشی اصفهان فضای سنگین رسانه ای را راه اندازی کردند که این به طور دقیق طراحی شده و پشت صحنه آن هم سرویس های جاسوسی هستند که بنده اطمینان دارم سرویس جاسوسی انگلیس (ام.آی.6) پشت این موضوع است و باید حواس مان را جمع کنیم"[4] اگر آقای مصلحی اطمینان دارد که اسیدپاشی کار "سرویس جاسوسی انگلیس " است لابد این قدر هم قدرت دارد که عوامل آن را به مردم معرفی کند! از سوی دیگر محمدرضا نقدی، رئیس سازمان بسیج مستضعفان یکی دیگر از مسئولان "بلند پایه" نیز می گوید: «حتا اگر سند و مدرک محکمی بر این که این اقدام شنیع با هدایت دشمن مستکبر صورت گرفته نداشته باشیم، ولی با قاطعیت میتوانیم بگوییم مرتبط کردن این فعل حرام و شیطانی با نهی از منکر کار حساب شده عوامل رسانهای بیگانه است.» وی که جریان اسیدپاشی را ترفند دشمن می داند می گوید: در اصفهان از ابتدای سال چند مورد اسیدپاشی اتفاق افتاده، این در حالی است که در طول سال هزاران مورد قتل، تعدی، زد و خورد و جرائم دیگر اتفاق می افتد، اما با یک برنامه ریزی تبلیغاتی و به وسیله عوامل خودفروخته این جریان را بزرگ نمایی می کنند.[5] گرچه آقای محمدرضا نقدی به حرام و شیطانی بودن اسیدپاشی اشاره می کند ولی از سوی دیگر معتقد است که: "اما با یک برنامه ریزی تبلیغاتی و به وسیله عوامل خودفروخته این جریان را بزرگ نمایی می کنند." این در حالی است که هر چقدر در مورد فاجعه اسیدپاشی اعتراض شود، اطلاع رسانی و نوشته شود، هنوز کم است و باید از مردم سپاسگزار بود که نسبت به جنین وقایع دردناکی متأثر شده و عکس العمل نشان می دهند. طبعاَ وقتی وجدان اجتماعی به درد می آید نشان می دهد که هنوز جامعه حساسیت اش را نسبت به اعمال خشونت از دست نداده است. بازداشت فعالان حقوق زن به جای اسیدپاشان یا اسیدپاش پس از بروز واکنش به موقع مردم به ویژه فعالان حقوق زنان و بازتاب گسترده اخبار مربوط به عمل ضدبشری اسیدپاشی به زنان اضفهان، توقع می رفت که مسئولان نه تنها از حضور کنشگران مدنی و اعتراض آنها (که نتیجه آن پیشگیری از خشونت است) قدردانی کنند بلکه خود نیز می بایست با اعلام انزجار از هرگونه رفتار خشونت بار علیه زنان، به ایجاد فضایی امن کمک می کردند. اگر حاکمیت منافع جامعه را در نظر داشته باشد باید از این اعتراضات خودجوش مردمی حمایت کند، با مردم همراه شود و بلافاصله به نیاز آنان که استقرار امنیت و معرفی اسیدپاشان است پاسخ گوید زیرا خشونت نباید در جامعه عادی شود. اما با تأسف می بینیم که نه تنها به وظیفه خود عمل نکردند بلکه به جای پاسخ گویی و پیگرد عاملان این جنایت، اقدام به بازداشت برخی از فعالان حقوق زن همچون خانم ها «نسرین ستوده» و «مهدیه گلرو» کرده اند. متاسفانه مهدیه گلرو[6] همچنان در بازداشت به سر می برد. حتا «آریا جعفری» عکاس و مسئول سرویس عکس خبرگزاری ایسنا را که بنا بر وظیفه خود از تجمع مردم عکس گرفته بود بازداشت کردند و او را به مدت یک هفته در بازداشت نگه داشتند. دستگاه عریض و طویل اطلاعات و نیروی انتظامی به جای پیگیرد مجرمین به دنبال شناسایی و بازداشت افرادی است که اعتراضات خودجوش مردم را پوشش خبری می دادند! به طوری که آقای حسین زاده جانشین فرمانده انتظامی استان اصفهان اعلام کرد: «بر اساس تحقیقات پلیس فتا، ۲ نفر از کسانی که در فضای آنلاین، خبرهای کذب را در خصوص اسیدپاشی منتشر می کردند، شناسایی شدند و مشخص شد که این افراد در یکی از شهرهای جنوبی کشور اقامت دارند»[7] در کنار واکنش های یأس آور اغلب مسئولان نسبت به فاجعه اسیدپاشی اما آقای حسن روحانی، رییس جمهور موضعی منطقی تر از سایر مسئولان در پیش گرفته و جای امیدواری هست که چون قتل های زنجیره ای سرانجام عامل یا عاملان این جنایت نیز شناسایی شود ایشان عنوان کردند :« این گونه مسایل جزو افساد فیالارض و ارعاب عمومی و زیر سؤال بردن امنیت کشور است و دولت از همه توان خود برای ایجاد امنیت در جامعه استفاده خواهد کرد. لحظه ای آرام نخواهیم ماند تا افرادی که مسبب این حادثه بودند دستگیر شده و واقعیت برای مردم روشن شود. هر فرد یا گروهی به طور سازمان یافته یا غیرسازمان یافته، این عمل را مرتکب شده باشد بدانند که گذشت در کار نخواهد بود.» آن چه که امنیت جامعه را به خطر انداخته نه حجاب خانم ها بلکه فساد اقتصادی، سانسور رسانه ها و به بند کشیدن منتقدان سیاسی و فعالان مدنی، و تک صدایی کردن فضای سیاسی جامعه است. با بی حرمتی کردن و تهدید و توهین به زنان فضای جامعه ناامن تر و خشونت بار تر خواهد شد. اگر حکومت به فکر امنیت مردم است به جای سرکوب زنان و اعمال زور در به حاشیه راندن و خانه نشین کردن زنان، بهتر است مسئولان مواظب سخن ها و اظهار نظر هایی باشند که نتیجه ی محتوم اش ناامنی و خشونت سازمان یافته در جامعه است. |
۱۳۹۳ آبان ۱۴, چهارشنبه
اسیدپاشی به زنان و «نظام سخن» مسلط بر ایران
۱۳۹۳ مهر ۲۸, دوشنبه
سپاه پاسداران و اقدامات سايبرى -بخش اول چكيده
۱۳۹۳ تیر ۲۹, یکشنبه
دولت در سايه دين سالارى
۱۳۹۳ تیر ۵, پنجشنبه
٢٦ ژوئن روز جهانى منع شكنجه
۱۳۹۳ تیر ۱, یکشنبه
اقاى روحانى شما از كدام قوه قضاييه حمايت مى كنيد
شما از كدام قوه قضاييه حمايت مى كنيد اين يكى كه كاخ نشين است يا ان يكى كه در خيابان حكم صادر مى كند؟
منظور از هيچ كس حق ندارد روى قوه قضاييه فشار بياورد چيست؟ مگر نمى دانيد چه گروهى بر قوه قضاييه سلطنت دارند
دادگاه صالح و عادل! دادگاهى كه قضات ان مشروعيت خود را از حكومتى مى گيرند كه در راس ان صفت عادل و صالح جايى ندارد چه معنايى مى تواند داشته باشد!!!
اقاى روحانى جنابعالى در همايش قوه قضاييه مطالبى را عنوان كرديد كه تنها مى توان انرا تعبير به نوعى بازى سياسى كرد، بازى سياسى و بازى با كلمات شايد در كوتاه مدت مرحمى بر دل هاى خسته و جسم ناتوان مردمى باشد كه سالهاست حاكمان جور و ستم انها را به بازى گرفته اند اما در دراز مدت چهره واقعى بازيگر نمايان مى شود از شعور ملتى كه با تمام وجود به كشور خود عشق مى ورزند سوء استفاده كردن عمل شايسته اى نيست
قدردانى از وكلاى ازاده ايران زمين زنان و مردانى كه شجاعانه برغم تمامى فشارهاى حكومتى از حقوق بر حق موكلين خود دفاع كردند شايسته است اما تشكر خشك و خالى و قدردانى بدون حمايت واقعى، جز نمك بر زخمشان ريختن چه معنايى مى توان داشته باشد، امروز وكلاى شريف ما در چه حالى هستند ؟ زندان و رنج و فشار بر خانواده هاى آنان جواب شرافتشان است يا انان كه راه تبعيد اجبارى و خروج از وطن را انتخاب كردند امروز در ارزوى ديدار دوباره خانواده و فرزندانشان هستند به نظر شما اين جواب شرافت اينان است ؟
شما در بخشى از سخنان خود به اين نكته اشاره كرديد" دولت قادر نيست اقتصاد كشور را به تنهايى اصلاح كند" اين نظر جنابعالى بعد از گذشت يكسال از رياست جمهورى شماست پس چگونه است كه يكسال پيش برغم نظر بزرگان اقتصاد همچنان بر طبل تو خالى برون رفت از بحران اقتصادى كوبيديد و راه برون رفت را كليد خويش مى دانستيد !
جناب روحانى رياست محترم جمهور سياست يك بام دو هوا بجايى نمى رسد
۱۳۹۳ خرداد ۳۱, شنبه
نامه ای جهت توقف اعدام چهار زندانی اهل تسنن
۱۳۹۳ خرداد ۲۲, پنجشنبه
٢٢ خرداد ٨٨ ساعت ٢٣
۱۳۹۳ خرداد ۱۶, جمعه
پنج سال گذشت
۱۳۹۳ فروردین ۲۴, یکشنبه
برو كشت و بساب پيشنهادى كاملا با صرفه اقتصادى در پى افزايش قيمت كشك
۱۳۹۳ فروردین ۲۲, جمعه
خاك رس بر سر ما
چه بر سرمان اوردند به كدامين سو روانه شديم كه اينچنين سرنوشت نكبت بارى نصيب مان شد و اينك تنها روز را شب مى كنيم
شادى از زندگى همه ما رخت بست ارزويى نداريم، هيچ نداريم ارى هيچ و ديگر هيچ، بختك روى زندگى مان افتاده صبح تا شب اين خود بى خود را گول مى زنيم و شيره بر سر كچل گل گرفته خويش مى ماليم ، كه ارى ارى فردا درست مى شود اى گند بگيرد اين درست شدن كه يك دزد كلاش بخواهد زندگى مارا درست كند، اى مرده شور ان اصلاحى را ببرد كه در قبرستان فرياد زده شود و اى مرده شور ان ازادى را ببرد كه با طناب دار برادران مان آغاز شد مرده شور برد ان شاه دزد را كه نور اميد دلهاى مادران خاموش كرد
و امروز با حصرت ديروز، روز را شب مى كنيم خدا هم از ما روى بر گرداند است اخر خدا با خداييش چكار به ملتى دارد كه با وعده هاى چاپلوسان دربارى گند به اينده خود مى زنند
خدا چه كارى به زندگى مردمى دارد كه ظلم حاكم را مى بينند و نه تنها دم نمى زنند بلكه از فرزند خلف اش هم حمايت مى كنند اى كاش اندكى گرگ صفت بوديم چه شد چه بر سرمان امد كه براى لغمه نانى هر روز مى رقصانند و مى رقصانند و خفه خون گرفتيم تا كى قرار است هيزم به اجاق خانه غارتگران شعورمان بريزيم و گرماى اميدمان را پيش كش ظلمشان كنيم؟
با لقمه نانى دم تكان مى دهيم براى نفسى كه حق ماست ، هر روز كلوى مارا بيشتر مى فشارند و هرگاه اندكى از فشردن اش كم مى شود سر خوش از كم شدن ان و شادمان كه اه اه فلانى اهل اصلاح است ازادى مياورد اخر بزار دم كوزه ابش را بخور كدام ازادى مگر پدر جد پدر جدش چه خيرى به ما رساند كه اين يكى بخواهد برساند، به كجا رسيده ايم كه از زندگى كردن سير شده ايم والا بلا اينها همين را مى خواستند كه انقدر ما اا برقصانند تا باورمان شود عروسك خيمه شب بازى شان هستيم