وقتی فریاد میزند اما نمیشنوند…
وقتی بیداد، بر سرش بیداد میکند…
او را چاره کدام است؟
او هم غذا نمیخورد…
او یک زندانی ست که برای عقیدهاش میان بندها کشاندهاند. زندانی از حق میگوید، زندانبان منکر حق میشود؛
زندانی میگوید غذای من این ناحقی نخواهد بود، و لب به غذا میبندد.
باز باید بنویسیم از یک بیغذایی دوباره، این بار از دکتر محمد حسن یوسفپور سیفی. او نیازمند درمان است. جایگاه او نه میان زندان و زندانبانان بلکه میان بیمارستان و طبیبان است…
پیش از این در آبان ماه، گزارش داده بودیم(این روزهای ایران: زندانیان بیمار/ وضعیت وخیم مهندس هوتن دولتی و دکتر محمد حسن یوسفپور در زندان اوین) که دو تن از زندانیان بند 350 اوین یعنی مهندس هوتن دولتی و دکتر محمد حسن یوسفپور از وضعیت وخیمی در زندان اوین رنج میبرند و همچون دیگر دهها زندانیان بیمار نیازمند مداوا اند. و امروز متأسفانه باید خبر دهیم که یکی از آن بیماران یعنی دکتر محمد حسن یوسفپور سیفی برای درخواست حق مداوای خود از روز جمعه اول آذر ماه، به اجبار دست به اعتصاب غذا برده است.
حال او وخیم است. او نیازمند دوا و مداواست اما چارهای جز اعتصاب غذا نیافته است…
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر