۱۳۹۲ خرداد ۲۳, پنجشنبه

4 سال از انتخابات 88 گذشت و در چنین روز هایی چقدر جای موسوی و کروبی و رهنورد خالی است، این روزها وقتی در خیابان راه میروم به چهره هایی سرشار از امید آدم هایی نگاه می کنم که گویی یکبار دیگر امید به آزادی دارند و با تمام وجود سعی می کنند امیدوار باشند تا شاید اینبار اتفاقات ناخوشایند 4 سال پیش تکرار نشود.

فکر نمی کردم هنوز هم در این شهر فرصتی پیدا شود تا مردم دور هم جمع شوند و به یاد بیاورند کسی که روزی برای رای به او به پای صندوق آمدند، امروز در حصر است و با چشم هایی پر از اشک فریاد آزادی موسوی و کروبی و رهنورد را سردهند.
امیدوارم بزودی این حصر شکسته شود و تو به میان ما برگردی تا حداقل مثل هر پدر و مادری در کنار فرزندانت باشی و آغوش گرمت مرهمی بر درد ها و رنج های آنان باشد.
در آستانه انتخاباتی دیگر حداقل فردا وقتی بیدار می شویم، برای چند دقیقه به فکر آنهایی باشیم که اکنون برای آزادی و حقوق مدنی و مطالبات ما مردم، در بدترین شرایط زندان و رنج سپری میکنند و تا اکنون همانند دماوند استوار مانده اند و هرگونه تازیانه ای را در آغوش گرفته اند تا همه ما یک قدم به آزادی نزدیکتر شویم .
به امید آزادی همه زندانیان سیاسی

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر