۱۳۹۲ تیر ۹, یکشنبه

حکم تجدید نظرمیرطاهر موسوی: ۳ سال حبس تعزیری و ۲ سال تعلیقی

معاون هماهنگی ستاد میرحسین موسوی که پیش از این به اتهام اقدام علیه امنیت ملی از طریق اجتماع و تبانی توسط شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب اسلامی محکوم به تحمل ۵ سال حبس در استان سیستان و پس از آن ۱۰ سال تبعید به این استان شده بود هم اکنون توسط شعبه ۵۴ دادگاه تجدید نظر به ریاست قاضی موحد به ۳ سال حبس تعزیری و ۲ سال حبس تعلیقی محکوم شد. ...


میرطاهر موسوی،استاد دانشگاه، نماینده سابق مجلس و عضو ستاد انتخاباتی میرحسین موسوی در سال ۸۸ به سه سال حبس تعزیری و ۲ سال حبس تعلیقی محکوم شد.
به گزارش کلمه، میرطاهر موسوی، فرماندار اسبق کرج،نایب رییس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی، مدیرعامل سابق آسایشگاه خیریه کهریزک و موسس شعبه دوم این آسایشگاه خیریه در محمدشهر کرج،استاد دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی، معاون هماهنگی ستاد میرحسین موسوی که پیش از این به اتهام اقدام علیه امنیت ملی از طریق اجتماع و تبانی توسط شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب اسلامی محکوم به تحمل ۵ سال حبس در استان سیستان و پس از آن ۱۰ سال تبعید به این استان شده بود هم اکنون توسط شعبه ۵۴ دادگاه تجدید نظر به ریاست قاضی موحد به ۳ سال حبس تعزیری و ۲ سال حبس تعلیقی محکوم شد.
در متن حکم آمده: با ملاحظه محتویات پرونده و لایحه اعتراضیه وکلای تجدیدنظرخواه و این که از ناحیه ایشان ایراد و اشکال موجه و موثری که مطابق شقوق مندرج در ماده ۲۴۰ قانون آئین دادرسی کیفری سبب بی اعتباری و در نتیجه نقض دادنامه صادره و رسیدگی بیشتر را فراهم نماید مطرح نگردیده است وعمده مطالب آورده شده در لایحه اعتراضیه تکرار مطالب بدوی است .
این در حالیست که علی رغم پیگیری های مکرر وکلای ایشان و خانواده پرونده جهت مطالعه در اختیار وکلا قرار نگرفت و وکلا بالاجبار لایحه اعتراضیه را بر اساس دادنامه صادره از شعبه ۲۶ نگارش نموده اند.
این عضو انجمن جامعه شناسی ایران سال گذشته پس از بازگشت از یک سفر خانوادگی به ایران در فرودگاه بین‌المللی امام خمینی(ره) بازداشت شد و ماه ها در سلول های انفرادی بند ۲۰۹ که زیر نظر وزارت اطلاعات اداره می شود، به سر می برد و تحت بازجویی های زیاد، شکنجه های شدید روانی و فشارهای جسمی قرار داشت.
میرطاهر موسوی از بیماری‌های متعددی از جمله بیماری قلبی رنج می‌برد و تحت نظر پزشک بود، به نحوی پزشکان معالج وی اعلام کرده بودند او به هیچ وجه نباید در محیط بسته و شرایط ایزوله قرار گیرد. این نظر تخصصی پزشکان از سوی خانواده موسوی به مسئولان زندان و بازپرس نیز منتقل شد، اما نه تنها بازجویان از انتقال وی به بیمارستان برای درمان جلوگیری کردند، بلکه هشت ماه طول کشید تا در نهایت با انتقال وی بند ۳۵۰ موافقت شد.
.................................................................................................................................................................
 دست نوشته 
این چه ظلمی و جنایتی است بر سر روشنفکران و منتقدان به حق این خاک روا داشته می شود؟ آیا براستی جواب اندک انتقاد به حق در این حکومت این است مگر نه آنکه انتقاد به حق سازنده است مگر آنکه سرمایه های سازندی این خاک باید در بهترین پست های مدیریتی باشند سرمایه های جامعه شناسی این خاک که مدیرانی شایسته را تحویل این خاک می دهند امروز در کلاس دانشگاه هستند یا در سلول انفرادی !
مدتی است که به امید آزادی زندانیان سیاسی و شنیدن خبری هرچند کوچک دل خوش کرده ام خداوند شاهد است که هر بار که می خواهم شروع به تایپ متن و مواردی که در روز ها و ماه ها گذشته در دفتر هایم نوشته ام کنم تا وارد صفحه وبلاگ می شوم و سایت ها را باز می کنم امید به دیدن با خواندن خبر آزادی زندانی سیاسی دارم تا شاید اشتیاق نوشتن پیدا کنم اما باز همانند روز ها شب های گذشته خبری دردناک می بینم .
یک ماه هم از انخابات گذشت اما هنوز هیچ خبر دل خوش کننده ای از آزادی و باز شدن فضای سیاسی و اجتماعی شنیده و دیده نمی شود بعضی وقتها می خوام بنویسم و دلم را خالی کنم و بگویم این مردم داغ کشیده و فریاد فرو خفته نه بخاطر مشروعیت بخشیدن به این نظالم حکومتی ظالم بلکه به امید بهتر شدن و تغییر فضای حاکم به امید آزادی فرزندان ،پدران و مادران رنج کشیده که در حسرت دیدار کودک و فرزند خود شب های طاقت فرسای زندان را صبح می کنند به پای صندوق آمدند ، با بغض های فروخفته با دلی آکنده از بی اعتمادی و صد ها امید به پای صندوق ها آمدند.
آمدند تا شاید اندکی از فکر فشار زندگی که بر دوش پدر کارگرم است کاسته شود، آمدند تا مادرم دیگر مجبور نباشد در اندوه جهیزیه خواهرم باشد، آمدند تا خواهرانم به جرم زن بودن پس از سالها درس خواندن در دانشگاه مجبور نباشند بیگاری کنند و نصف یه مرد حقوق بگیرند و از زن بودن و درس خواندن و خون دل خوردن بیزار شود.
آمدند تا دیگر بهترین دوستم در ترم اخر کارشناسی ارشد از دانشگاه به جرم تنها نوشتن در روزنامه و خبرنگار بودن اخراج نشود
آمدند تا امثال محسن ها و دکتر فلانی استاد فیزیک و ریاضی مهندسی پس از سالها تدریس در دانشگاه ، امروزبیکار نباشند و کاسه چکنم چکنم در دست نگیند و مسافرکشی نکنند.
خدایا نگاهت به کدامین نقطه زمین است که مارا نمی بینی

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر