۱۳۹۲ تیر ۹, یکشنبه

سبزها از گذشته نمی گویند تا آینده را بسازند؛ اما افراطیون از نجابت و رای مردم سوء استفاده نکنند

آقایان حواسشان جمع باشد، ما که قصد دامن زدن به این مسائل را نداشتیم، ما که نمی خواهیم و نخواستیم از تمام شواهدی که در انتخابات 92 بر درستی ادعای دروغ بودن نتایج انتخابات 88 صحه می گذارد بگوییم و تلاش شد تا نگاه رو به آینده و با هدف حل مساله باشد، اما کمی خجالت هم خوب است....


کلمه- علی بردبار
از روزی که انتخابات اخیر ریاست جمهوری با پیروزی کاندیدای طرفداران تغییر که عمدتا از اصلاح طلبان و سبزهایی تشکیل می شد که به حضور در انتخابات قانع شده بودند، بنا بر میل عمومی این نیروها برای حل و یا کاستن منطقی منازعات و پیروی از اصلی ملی و اخلاقی که میرحسین موسوی هم بر آن تکید داشت، یعنی “پیروزی ما پیروزی همه است”، تلاش شد تا کمتر این شکست برای اقتدارگرایان به رخ کشیده شود.
بنای طرفداران تغییر این نبوده که پیروزی در رقابتی نابرابر را در برابر تیمی که با همه امکانات و همه نیروهایش به میدان رقابت آمده بود را تبدیل به ابزاری برای تحقیر و یا رجز خوانی کند. چه ایمان این جریان، پیروزی برای همه است و واقعا اعتقاد دارد آنچه را که دنبال می کند، مناقع بلندمدت محافظه کاران را در صورتی که مایلند در واحدی به نام “ایران” به فعالیت خود ادامه دهند را تامین می کند. نکته ای که بلافاصله پس از پیروزی انتخاباتی حسن روحانی در کلمه هم منتشر شد و در مواضع پس از انتخابات اغلب نیروهای منتقد مورد تاکید قرار گرفت. حتی برای ترغیب حاکمیت برای ادامه آنچه پس از رد صلاحیت فاجعه بار و رسوای آیت الله هاشمی رفسنجانی، به نحو نسبتا خوبی در بخش اجرای انتخابات پدید آمد، برخی نیروهای منتقد از رهبری برای اجازه ندادن به برخی نهاد های حاکمیت برای دستکاری بیشتر در فرایند انتخابات تشکر و تقدیر کردند. همه اینها برای آن بود که با نگاهی رو به آینده، برای حل مسایل باقی مانده از کودتای انتخاباتی ۸۸، راه آبرومندانه ای پیش روی عقلای جریان حاکم گذاشته شود، به رقیب سیاسی نشان دهند که بنای کینه ورزی و تلافی ندارند و در صورت نیل به مسیر منطق و پذیرش معیار صندوق رای به جای زورگویی، ما را همچون برادران و خواهران همدل و همراه خود خواهند یافت. هدفی که با گفتمان مترقی روحانی، تحت عنوان اعتدال تقویت شد تا هیچ کس حس شکست و در نتیجه مانع تراشی در برابر اراده ملت پیدا نکند.
اما گویا این نجابت و این دوراندیشی برای برخی نیروهای فاقد درک الفبای سیاست در بین جریان حاکم موجب توهمات عجیب و غریبی شده است و بار دیگر پا به ورطه ای گذاشته اند تا شکست سیاست و گفتمان اقتدارگرایانه شان که در انتخابات از مردم خورد، به رخشان کشیده شود.
یکی از افراد اولیه این دسته، حسین شریعتمداری و روزنامه کیهان بودند که البته بر او حرجی نیست. او و امثال او مدت هاست که مصداق “ختم الله علی قلوبهم” شده اند و مهری که بر دل هایشان خورده، فایده گفتگو و برخورد منطقی با آنها را یکسره از دل امیدوارترین افراد هم زدوده است. آنها کارویژه شان گسترش نقار و اختلاف و کینه بین هموطنانمان است که اگر در سلیقه سیاسی با هم یکی نباشند، در انسانیت و حق برابر در این سرزمین با هم تفاوتی ندارند. برخی برادران امنیتی هم اگر اختلافات کم و مسائل حل شود ممکن است به شغلشان نیاز نباشد. لذا بر آنها هم حرج زیادی نیست که بخواهند در جاهای مختلف بر تنور امنیتی نگه داشتن فضا بدمند. اما از برخی افراد انتظار بیشتری می رود.
به عنوان نمونه آقای کاظم صدیقی، خطیب نماز جمعه تهران که باید منادی وحدت و اعتدال باشد حرف هایی زد که ناگزیر می کند از او بپرسیم واقعا سطح تحلیلتان همین قدر است یا خودتان را به آن راه زده اید؟ ما می فهمیم حسین شریعتمداری بر اساس چه انگیزه و کمبودی رای حسن روحانی را رای به سرمقاله های کیهان می داند و به نتیجه می رسد که مردم به همان راهی که او می رود رای داده اند، آیا شما را هم در همان حد و اندازه ببینیم؟ آیا باید به رویتان آورد که به محض دریافت آمار نهایی انتخابات اخیر، آنچه بین مردم رد و بدل می شد این بود، “دیدید نتایج ۸۸ تقلب بود!” اینجا بحث از آقای صدیقی نیست، اما برای دیگرانی که از خلال سکوت نجیبانه پیروزهای انتخاباتی دچار اعوجاج ذهنی و تحلیلی شده اند و حرف هایی می بافند که ممکن است برای خودشان هم مشتبه شود می گوییم تا یادشان بیاید اقبال عمومی به میرحسین موسوی را در سال ۸۸ و با نتایج انتخابات ۹۲ و آراء روحانی مقایسه کنند. رایی که برای مهدی کروبی در سال ۸۸ خوانده شد را با آراء آقای غرضی در انتخابات ۹۲ مقایسه کنند. آقای غرضی انسان محترمی است و از زحمت کشیدگان انقلاب است، اما تحلیل گران جناح بازنده در انتخابات که به لطف برخی مسایل، چه رای بیاورند و چه رای نیاورند همیشه جزیی از جریان حاکم می توانند بمانند، انشاءلله در این حد از سیاست سر در می آورند که متوجه تفاوت زمینه رای هر یک از این دو با هم باشند. به علاوه آنکه مشارکت مردم در انتخابات ۸۸ بیش از ۹۲ بود و طبعا این موضوع نتیجه گیری برای تقلب در انتخابات ۸۸ را پررنگ تر می کند، چون هر تازه کاری در سیاست هم می داند آراء خاموش اگر بیدار شوند به نفع کدام جریان رای می دهد. ایشان در نظر بگیرند که پایگاه رای روحانی در انتخابات چه نسبتی با معترضان به نتایج انتخابات ۸۸ دارد و از هر فردی با بهره هوشی متوسط بخواهد تا برایشان توضیح دهد که اینها چطور نشان می دهد که چه بلائی بر سر رای مردم در انتخابات ۸۸ آمده است. در این باره شواهد متعدد دیگری وجود دارند که تنها مبتنی بر انتخابات ۹۲ و نه اخبار و اسناد مربوط به سال ۸۸ هستند اما فعلا سودی از طرح آنها برای منافع ملی و کمک به دولت اعتدال برای کار در فضای آرام و همدلانه دیده نمی شود مگر که افرادی، وفاداران به ارزش های جنبش را وادار به واکنش کند.
آقایان حواسشان جمع باشد، ما که قصد دامن زدن به این مسائل را نداشتیم، ما که نمی خواهیم و نخواستیم از تمام شواهدی که در انتخابات ۹۲ بر درستی ادعای دروغ بودن نتایج انتخابات ۸۸ صحه می گذارد بگوییم و تلاش شد تا نگاه رو به آینده و با هدف حل مساله باشد، اما کمی خجالت هم خوب است. ۸ سال تمام با دفاع مطلق از کسی که حالا یک نفر پیدا نمی شود از غلط کاری هایش حمایت کند، تمام قد دفاع کردید، مردم را کشتید و زندانی و آواره کردید و مردم صبورانه و مدنی منتظر فرصتی ماندند تا دوباره موضعشان را نشان دهند. هرچه شد کردید تا این اراده حاکم نشود. موسوی و کروبی را که در حصر نگه داشتید، راه بر خاتمی بستید، هاشمی رفسنجانی را رد صلاحیت کردید، احزاب جدی تر منتقد را تعطیل و احزاب کوچک تر را هم ترسیدید و اجازه برگزاری جلسه ندادید، هر روز عده ای از فعالین سیاسی دلسوز کشور را احضار و تهدید کردید که در خیابان با ماشین به خودتان و زن و بچه تان خواهیم زد اگر دست از فعالیت برندارید، منتقدان را از کارهایشان اخراج کردید، برخی را مجبور به جلای وطن کردید، تراژدی های بزرگی مانند مرگ شهادت گونه هاله سحابی و هدی صابر را رقم زدید که در تاریخ می ماند، در رسانه های عمومی تان که از پول بیت المال تزریق می شود مرتبا اتهام پراکنی علیه سبزها و اصلاح طلبان راه انداختید، هر چه از دستتان بر آمد کردید، ولی باز به کاندیداهای بعدی این جریانی که می خواستید بمیرد ولی هر روز زنده تر شد، به طرزی مفتضحانه باختید. حالا ما به رویتان نمی آوریم که دلیل نمی شود شما دور بردارید.
بدیهی است که درصورت ادامه موضع گیری های وارونه این افراد، سر بحث های دیگری باز خواهد شد. دلایل اینکه چرا در انتخابات ۸۸ تقلب شد و در انتخابات ۹۲ انجام نشد موضوعی است که در آینده می تواند به آن پرداخته شود. اما فعلا بنای سبزها باز کردن بحث های گذشته به نحوی نیست که منجر به افزایش تنش و ایجاد احتمالی مشکل برای دولت منتخب مردم شود. ایجاد آرامش و جبران ویرانی های گذشته و باز گذاشتن راه برای اصلاح روندها و جبران ضایعات به جا مانده از انتخابات ۸۸ کاری است که اغلب نیروهای منتسب به جنبش سبز در طول روزهای منتهی به انتخابات و پس از آن به عنوان راهبرد خود انتخاب کرده اند.
تحقق منافع ملی برای این مجموعه بزرگ مردمی بر هر چیز دیگری حتی اعمال عدالت در قبال ظالمانی که جان و مال مردم را در سال های گذشته مورد تعرض قرار دادند، اولویت دارد. این جنبش متکی بر چهره هایی مانند پروین فهیمی مادر شهید سهراب اعرابی است که از خون فرزند جوانش در قبال آزادی زندانیان می گذرد. بزرگی این جریان فراتر از تصور و عجیب و غریب است، ولی اگر در برابر این بزرگی، بی حیایی و زیاده روی و زیاده خواهی دیده شود، دلیلی برای سکوت سبزها نخواهد بود.
به افراطیونی که از مقاومت ۴ ساله مردم بر مواضع اعتدالی و شکست از آنان عصبانی هستند می گوییم سند تقلب همان حصری است که مطالبه هر روز قاطبه رای دهندگان میلیونی به دکتر حسن روحانی، رفع آن است. حد را نگه دارید تا در حد همین اشارات بماند، شاید که تدبیرها اسیر غرور و منیت ها نشود و اجازه گشودن گره ها به برکت حماسه نجیب و بزرگ مردم در انتخابات ۲۴ خرداد فراهم شود.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر