۱۳۹۲ مهر ۱۴, یکشنبه

به یاد روز های خوب نوشتن

دست نوشته
15 مهر 92

مدتی دست رسی به اینترنت نداشتم و امکان بروز رسانی وبلاگم میسر نشد از طرفی می خواستم ببینم دستاورد 100 روزه جناب آقای رییس جمهور چیه، اما این موضوع هم نوعی بهانه است بیشتر یک جور حس بی حوصلگی در خودم ایجاد شده انگار منتظرم یه شرایطی ایجاد بشه شرایطی خاص شرایطی که بشه دوباره کار نوشتم انجام بدم انتظار زیادی ندارم همین اندازه که مثل قبل بشه نوشت وقلم زدن در روزنامه و خبرگزاری بوجود بیاد.
اینکه بشینی یک گوشه بخوای خودتو گول بزنی حس جالبی نیست یه جور سرخوردگی ایجاد می کنه خیلی از دوستان و همکارانم به همین وضع دچار شدن هر روز به این امید بیدار می شم که شرایط تغییر کرده باشه و بشه دوباره دور هم جمع بشیم، نمی خوام انچه می نویسم ویرایش کنم اگرغلط و مشکل نوشتاری هست به بزرگواری خودتون ببخشید.
سخته! سخت که واژه مناسبی در این مورد نیست در واقع تحمل کردنش زیاد راحت نیست زمانیکه عاشق نوشتن و عکاسی باشی و بدلایل بیرونی و اجتماعی شرایطش وجود نداشته باشه، البته برای کسی که نخوان خودشو گول بزنن سخته، گه گاهی  دوربین عکاسی بر می دارم میرم بیرون دنبال سوژه تا شاید اینطوری بتونم خودم و خالی کنم و اون چیزی که امکان نوشتنش نیست را به تصویر بکشم.
 با ترس و لرز دوربین در میارم اما نگاه های آدم های خاکستری تمرکزم و به هم میزنه به تصویر کشیدن درد رنج پنهان زیر پوست شهر زنان و مردانی که تمام فکر ذکرشون پیدا کردن راهی برای حل کوچکترین و ابتدایی ترین نیاز زندگی شون هست چه دردی دوا می کنه ناخداگاه چشمشون که به لز دوربین که می افته یک غم به غم هاشون اضافه میشه خودمو جای اونا میزارم این بنده خدا کیه چرا عکس میگیره چرا از من ؟
بی خیال میشم میگذرم و بدنبال سوژه دیگه ای میافتم یاد پناهی می افتم "این یک فیلم نیست"  اونم به دنبال راهی بود تا از این شرایط بیرون بیاد از شرایط خاکستری، نمی دونم تا کی قرار آسمون شهر خاکستری باشه چه روزایی داشتیم دور میز می نشستیم و هرکی از آفیشی که رفته بود و مراسمی که پوشش داده بود می گفت چایی می خوردیم و لذت می بردیم .
همش به نمی دونم می رسم ،هربار که می خوام خودم و جمع جور کنم یه راهی پیدا کنم باز آدم های خاکستری با نگاه های مبهم شون جلوی چشمام میان خودم را با این فکر تسکین می دم که شاید اینبار آقای رییس جمهور منتخب! به وعده هاش عمل کنه حداقل بزاره کارمون بکنیم .

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر