شنبه, ۱۵ تیر, ۱۳۹۲
بخش دوم
مشروح گفت و گوی خبرگزاری خبرآنلاین باعلی مطهری :
بعضی معتقدند کناره گبری آقای عارف به معنای شکست اصلاح طلبان است. شما این تحلیل را قبول دارید؟
اینجا بیش از آنکه شخص نقش داشته باشد، گفتمانی که مطرح می شود نقش دارد. در انتخابات اخیر آنچه به پیروزی رسید گفتمان اصلاح طلبی و گفتمان اصولگرایی از جنبه اصلاحطلبانه آن بود. لذا اینکه سابقه شخص چه بوده و کسی در دایره اصلاح طلبی یا اصولگرایی بوده، این دیوار کشیها و دسته بندیها اصالت ندارد. مهم گفتمانی است که مردم می پسندند و به آن رای می دهند.
در بین سوالاتی که کاربران خبرآنلاین مطرح کرده اند، حوادث پس از انتخابات سال ۸۸ است که پرسیده اند شما فکر می کنید فضا به سمت تلطیف شدن پیش خواهد رفت؟
به نظر من بعد از این انتخابات و با توجه به آشتی ملی که در جامعه پیدا شد، ضرورتی برای ادامه برخی تصمیمات و مثلا از جمله حصر برخی افراد وجود ندارد. دلایل امنیتی هم برای ادامه این کار از این پس قانع کننده نیست. چون قبلا می گفتند آزادی اینها ممکن است باعث فعال شدن جنبش سبز و اخلال در امنیت کشور شود ولی الان بخش اعظم جنبش سبز با نظام آشتی کرده است و ضرورتی برای ادامه این حصر نیست هرچند قبلا بارها اعلام کردهام که اساساً حصر بدون محاکمه،نباید انجام می شد. آقایان موسوی و کروبی اگر محاکمه میشدند و فرضاً به چند سال زندان محکوم میشدند، چون از خود دفاع کرده بودند و حرفهایشان را زده بودند و حقایق برای مردم روشن شده بود، وجه حقوقی و قانونی داشت اما به طور کلی مجازات بدون محاکمه از نظر حقوق شهروندی و از نظر قوانین مردود است .
در عین حال این کار باید با تدبیر انجام شود و از روی احساسات و هیجان نباید باشد. با تدبیر و گفت و گوی آقای روحانی با مقامات امنیتی و قضایی باید به مرور این کار انجام شود. خیلی هم نباید عجله کرد بلکه باید سعی کنیم که این کار با کمترین هزینه انجام شود. حتی سایر کسانی که از سال ۸۸ زندانی شدند دیگر ضرورتی ندارد که مورد این سخت گیریها واقع شوند. در این دوره انتخابات، انتقادات زیادی به دولت و نظام شد اما هیچ اتفاقی هم نیفتاد جز اینکه آگاهی مردم و رشد سیاسی و اجتماعی مردم افزایش پیدا کرد. فرض کنیم آقایان تاجزاده و بهزاد نبوی هم آزاد باشند و مقاله بنویسند، اتفاقی در کشور میافتد؟ فکر نمیکنم. آقای نوریزاد آزاد است و مقاله و نامه مینویسد و گاهی هم تند مینویسد، اما آیا نظام آسیب دیده است؟ به قول آقای افروغ چرا فقط قبل از انتخابات فضا باز میشود و بعد از انتخاب رئیس جمهور، بسته میشود؟ مگر از این فضای باز آسیب دیدیم؟ آیا جز این است که با طرح انتقادات در داخل کشور، دشمن خلع سلاح میشود؟
در شادی مردم پس از اعلام نتیجه انتخابات، هیچ شعاری علیه نظام وجود نداشت؛ چون مسئولان نظام تجربه سال ۸۸ را در اختیار داشتند. در سال ۸۸ فضا دو قطبی شد و هیجانی شد. به نظر من سوء استفاده از سخنان رهبری و القای این که نظر ایشان به احمدینژاد است، نقطه آغاز فتنه ۸۸ بود. اما در سال ۹۲ رهبر انقلاب با درایت بارها گفتند کسی نظر من را نمی داند، حتی خانوادهام هم نمیدانند نظر من کدام نامزد است و راه سوء استفاده را بستند. این راه که بسته شد، راه سوء استفادههای بعدی هم بسته شد. همچنین رهبر انقلاب به نهادهای نظامی گوشزد کردند که در انتخابات دخالت نکنند. اینها در سلامت انتخابات بسیار مؤثر بود.
البته بقیه نهادها هم خوب عمل کردند. مثلا خبرگزاری فارس ساعت ۹ شب اعلام نکرد که کی پیروز شد. همین که این بار آرام آرام نتیجه انتخابات را اعلام کردند و دیگر نتیجه نهایی زودهنگام و یک باره اعلام نشد، باعث شد که به هیجانها دامن زده نشود.
اشاره کردید که اصلاح طلبان با رهبری واحد وارد عرصه شدند. به نظر شما چرا این رهبری در میان اصولگرایان به وجود نیامد؟
در مورد رهبری اصولگراها معتقدم که نیازی به این کارها نیست. زمانی این کار لازم است که اصولگرایان رقابت سختی با اصلاح طلبان تندرو داشته باشند، اصلاح طلبانی که بخواهند ساختار نظام را تغییر داده و مثلاً اختیارات شورای نگهبان یا رهبری را کم کنند. مثل برخی افرادی که در مجلس ششم بودند. اگر بحث رقابت با چنین افرادی باشد، رهبری واحد در انتخابات میتواند مطرح شود. اما با شرایط موجود که کاندیداها در شورای نگهبان تصفیه میشوند و اصلاح طلبان تندرو امکان ورود به انتخابات را ندارند، برای چه باید از وحدت اصولگراها سخن گفت؟ وحدت در برابر چی؟ این بار یک اصولگرا با اندیشههای اصلاحطلبانه در انتخابات پیروز شد. حتی اگر آقای عارف هم پیروز میشد، او هم یک اصلاح طلب معتدل و نزدیک به اصولگرایان معتدل بود. دیواری بین اینها و اصولگرایان معتدل وجود ندارد. لذا نیازی به سازوکارهایی مانند ۱+۲ و ۷+۸ و محوریت جامعتین نیست. در جامعه هم چنین نیازی حس نمیشود.
جایی که خطری کشور را تهدید کند و مردم احساس کنند که یکی از کاندیداها ساختار شکن است و ممکن است به نظام آسیب برساند، به دنبال نظر مراجعی مانند جامعتین خواهند بود ولی اگر احساس کنند فرق اساسی بین نامزدها نیست – مثل این دوره از انتخابات ریاست جمهوری- نیاز چندانی به رجوع به مراجع فکری و سیاسی نخواهند داشت. به همین دلیل است که سازوکارهایی که گاهی درست می شود، کارکرد خود را تا حد زیادی از دست می دهند و ضرورتی ندارد و مصلحت نیست که مثلا جامعتین در این امور وارد شوند.
اساسا علمای بزرگ متعلق به کل جامعه هستند. این درست نیست که جامعتین یا شخصی مثل آقای مهدویکنی را مخصوص اصولگراها معرفی کردهاند، اینها متعلق به اصلاحطلبان هم هستند و باید فراجناحی باشند همان طور که شهیدمطهری هم فراجناحی بود.
یکی از کاربران پرسیده است:”سالهاست که رقابت انتخاباتی میان اصلاح طلبان و اصولگرایان وجود دارد. فکر نمیکنید زمان ظهور یک جریان سوم فرا رسیده است؟”
همین طور است، حتی به نظرم همین جریان سوم در انتخابات اخیر پیروز شده است. قبلا هم تاکید داشتم که اصلاح طلبان و اصولگرایان معتدل باید یکی شوند. همین که دیوار بین اصلاح طلب و اصولگرا برداشته شده و بسیاری از اصلاح طلبان تندرو به سمت اعتدال روی آوردهاند یک پیروزی بزرگ است که باید قدرش را بدانیم و از این فرصت برای اصلاح امور استفاده کنیم.
هر دو جناح آقای روحانی را از خودشان می دانند .به نظر شما آقای روحانی چگونه باید از این اقبال استفاده کند؟
اینکه همه گروهها آقای روحانی را از خودشان میدانند و پیروزی او را پیروزی خود میدانند، یک نقطه مثبت برای دولت آینده است. باید از این فضا برای وحدت و آشتی ملی استفاده کرد. اما تکرار میکنم که آنچه در این انتخابات پیروز شد، شعارهای اصلاح طلبانه بود و اگرچه آقای روحانی یک اصولگرا به شمار میآید، اما حامیان وی بیشتر اصلاح طلبان بودند و بسیاری از اصولگراها جرات نمیکردند و یا ملاحظاتی داشتند که طرف وی بیایند. اصولگرایانی که آشکارا و علنی از آقای روحانی حمایت کردند، بسیار محدود هستند.
به نظر شما سرنوشت آقای احمدینژاد پس از پایان ریاست جمهوریشان چه میشود؟ به دانشگاه باز میگردند یا حزب و گروهی تشکیل میدهند یا پست حکومتی یا دولتی میگیرند؟ و چرا بعد از رد صلاحیت آقای مشائی عکسالعملی از ایشان ندیدیم؟
به نظرم راه درست، جذب این افراد است تا فردا مورد طمع دشمن برای آسیب رساندن به نظام واقع نشوند. اما این امر بیشتر به عملکرد خودشان بستگی دارد. اینکه آقای احمدی نژاد آن طور که حدس میزدیم، بعد از رد صلاحیت مشایی عکسالعمل تندی نشان نداد، شاید به این دلیل بود که احساس کرد پایگاه اجتماعی لازم را ندارد و نمیتواند بدنه جامعه را به حرکت در آورد. وقتی موج شادی بعد از ثبت نام آقای هاشمی را دید که در بسیاری از استانها پایکوبی شد، احساس کردند که فضا به شکل دیگری است.
به نظرتان ایشان به بازگشت به قدرت یا به قول آقای الهام به «رجعت» نمیاندیشد؟
حرف آقای الهام خیلی بد بود. اساساً این همه پرداختن اینها به مساله امام زمان سوال برانگیز است. با توجه به حرفهایشان راجع به رجعت و جامعه مهدوی، مسئله از دو حال خارج نیست، یا واقعا اینها ارتباطی با امام زمان دارند و یا خیلی عوامفریب هستند.
بزرگان ما مثل امام(ره) و شهید مطهری و علمای بزرگ ما اینقدر از امام زمان سخن نمیگویند و مدعی نیستند. مفهوم انتظار، عمل به تکلیف و تلاش برای گسترش اسلام است تا زمینه ظهور امام فراهم شود. معنی ندارد که هر روز از همراهان امام زمان بگویند که چاوز است یا احمدی نژاد است و الهام.انشاءلله که از روی اشتباه این حرفها را زدهاند.
بخش دوم
مشروح گفت و گوی خبرگزاری خبرآنلاین باعلی مطهری :
بعضی معتقدند کناره گبری آقای عارف به معنای شکست اصلاح طلبان است. شما این تحلیل را قبول دارید؟
اینجا بیش از آنکه شخص نقش داشته باشد، گفتمانی که مطرح می شود نقش دارد. در انتخابات اخیر آنچه به پیروزی رسید گفتمان اصلاح طلبی و گفتمان اصولگرایی از جنبه اصلاحطلبانه آن بود. لذا اینکه سابقه شخص چه بوده و کسی در دایره اصلاح طلبی یا اصولگرایی بوده، این دیوار کشیها و دسته بندیها اصالت ندارد. مهم گفتمانی است که مردم می پسندند و به آن رای می دهند.
در بین سوالاتی که کاربران خبرآنلاین مطرح کرده اند، حوادث پس از انتخابات سال ۸۸ است که پرسیده اند شما فکر می کنید فضا به سمت تلطیف شدن پیش خواهد رفت؟
به نظر من بعد از این انتخابات و با توجه به آشتی ملی که در جامعه پیدا شد، ضرورتی برای ادامه برخی تصمیمات و مثلا از جمله حصر برخی افراد وجود ندارد. دلایل امنیتی هم برای ادامه این کار از این پس قانع کننده نیست. چون قبلا می گفتند آزادی اینها ممکن است باعث فعال شدن جنبش سبز و اخلال در امنیت کشور شود ولی الان بخش اعظم جنبش سبز با نظام آشتی کرده است و ضرورتی برای ادامه این حصر نیست هرچند قبلا بارها اعلام کردهام که اساساً حصر بدون محاکمه،نباید انجام می شد. آقایان موسوی و کروبی اگر محاکمه میشدند و فرضاً به چند سال زندان محکوم میشدند، چون از خود دفاع کرده بودند و حرفهایشان را زده بودند و حقایق برای مردم روشن شده بود، وجه حقوقی و قانونی داشت اما به طور کلی مجازات بدون محاکمه از نظر حقوق شهروندی و از نظر قوانین مردود است .
در عین حال این کار باید با تدبیر انجام شود و از روی احساسات و هیجان نباید باشد. با تدبیر و گفت و گوی آقای روحانی با مقامات امنیتی و قضایی باید به مرور این کار انجام شود. خیلی هم نباید عجله کرد بلکه باید سعی کنیم که این کار با کمترین هزینه انجام شود. حتی سایر کسانی که از سال ۸۸ زندانی شدند دیگر ضرورتی ندارد که مورد این سخت گیریها واقع شوند. در این دوره انتخابات، انتقادات زیادی به دولت و نظام شد اما هیچ اتفاقی هم نیفتاد جز اینکه آگاهی مردم و رشد سیاسی و اجتماعی مردم افزایش پیدا کرد. فرض کنیم آقایان تاجزاده و بهزاد نبوی هم آزاد باشند و مقاله بنویسند، اتفاقی در کشور میافتد؟ فکر نمیکنم. آقای نوریزاد آزاد است و مقاله و نامه مینویسد و گاهی هم تند مینویسد، اما آیا نظام آسیب دیده است؟ به قول آقای افروغ چرا فقط قبل از انتخابات فضا باز میشود و بعد از انتخاب رئیس جمهور، بسته میشود؟ مگر از این فضای باز آسیب دیدیم؟ آیا جز این است که با طرح انتقادات در داخل کشور، دشمن خلع سلاح میشود؟
در شادی مردم پس از اعلام نتیجه انتخابات، هیچ شعاری علیه نظام وجود نداشت؛ چون مسئولان نظام تجربه سال ۸۸ را در اختیار داشتند. در سال ۸۸ فضا دو قطبی شد و هیجانی شد. به نظر من سوء استفاده از سخنان رهبری و القای این که نظر ایشان به احمدینژاد است، نقطه آغاز فتنه ۸۸ بود. اما در سال ۹۲ رهبر انقلاب با درایت بارها گفتند کسی نظر من را نمی داند، حتی خانوادهام هم نمیدانند نظر من کدام نامزد است و راه سوء استفاده را بستند. این راه که بسته شد، راه سوء استفادههای بعدی هم بسته شد. همچنین رهبر انقلاب به نهادهای نظامی گوشزد کردند که در انتخابات دخالت نکنند. اینها در سلامت انتخابات بسیار مؤثر بود.
البته بقیه نهادها هم خوب عمل کردند. مثلا خبرگزاری فارس ساعت ۹ شب اعلام نکرد که کی پیروز شد. همین که این بار آرام آرام نتیجه انتخابات را اعلام کردند و دیگر نتیجه نهایی زودهنگام و یک باره اعلام نشد، باعث شد که به هیجانها دامن زده نشود.
اشاره کردید که اصلاح طلبان با رهبری واحد وارد عرصه شدند. به نظر شما چرا این رهبری در میان اصولگرایان به وجود نیامد؟
در مورد رهبری اصولگراها معتقدم که نیازی به این کارها نیست. زمانی این کار لازم است که اصولگرایان رقابت سختی با اصلاح طلبان تندرو داشته باشند، اصلاح طلبانی که بخواهند ساختار نظام را تغییر داده و مثلاً اختیارات شورای نگهبان یا رهبری را کم کنند. مثل برخی افرادی که در مجلس ششم بودند. اگر بحث رقابت با چنین افرادی باشد، رهبری واحد در انتخابات میتواند مطرح شود. اما با شرایط موجود که کاندیداها در شورای نگهبان تصفیه میشوند و اصلاح طلبان تندرو امکان ورود به انتخابات را ندارند، برای چه باید از وحدت اصولگراها سخن گفت؟ وحدت در برابر چی؟ این بار یک اصولگرا با اندیشههای اصلاحطلبانه در انتخابات پیروز شد. حتی اگر آقای عارف هم پیروز میشد، او هم یک اصلاح طلب معتدل و نزدیک به اصولگرایان معتدل بود. دیواری بین اینها و اصولگرایان معتدل وجود ندارد. لذا نیازی به سازوکارهایی مانند ۱+۲ و ۷+۸ و محوریت جامعتین نیست. در جامعه هم چنین نیازی حس نمیشود.
جایی که خطری کشور را تهدید کند و مردم احساس کنند که یکی از کاندیداها ساختار شکن است و ممکن است به نظام آسیب برساند، به دنبال نظر مراجعی مانند جامعتین خواهند بود ولی اگر احساس کنند فرق اساسی بین نامزدها نیست – مثل این دوره از انتخابات ریاست جمهوری- نیاز چندانی به رجوع به مراجع فکری و سیاسی نخواهند داشت. به همین دلیل است که سازوکارهایی که گاهی درست می شود، کارکرد خود را تا حد زیادی از دست می دهند و ضرورتی ندارد و مصلحت نیست که مثلا جامعتین در این امور وارد شوند.
اساسا علمای بزرگ متعلق به کل جامعه هستند. این درست نیست که جامعتین یا شخصی مثل آقای مهدویکنی را مخصوص اصولگراها معرفی کردهاند، اینها متعلق به اصلاحطلبان هم هستند و باید فراجناحی باشند همان طور که شهیدمطهری هم فراجناحی بود.
یکی از کاربران پرسیده است:”سالهاست که رقابت انتخاباتی میان اصلاح طلبان و اصولگرایان وجود دارد. فکر نمیکنید زمان ظهور یک جریان سوم فرا رسیده است؟”
همین طور است، حتی به نظرم همین جریان سوم در انتخابات اخیر پیروز شده است. قبلا هم تاکید داشتم که اصلاح طلبان و اصولگرایان معتدل باید یکی شوند. همین که دیوار بین اصلاح طلب و اصولگرا برداشته شده و بسیاری از اصلاح طلبان تندرو به سمت اعتدال روی آوردهاند یک پیروزی بزرگ است که باید قدرش را بدانیم و از این فرصت برای اصلاح امور استفاده کنیم.
هر دو جناح آقای روحانی را از خودشان می دانند .به نظر شما آقای روحانی چگونه باید از این اقبال استفاده کند؟
اینکه همه گروهها آقای روحانی را از خودشان میدانند و پیروزی او را پیروزی خود میدانند، یک نقطه مثبت برای دولت آینده است. باید از این فضا برای وحدت و آشتی ملی استفاده کرد. اما تکرار میکنم که آنچه در این انتخابات پیروز شد، شعارهای اصلاح طلبانه بود و اگرچه آقای روحانی یک اصولگرا به شمار میآید، اما حامیان وی بیشتر اصلاح طلبان بودند و بسیاری از اصولگراها جرات نمیکردند و یا ملاحظاتی داشتند که طرف وی بیایند. اصولگرایانی که آشکارا و علنی از آقای روحانی حمایت کردند، بسیار محدود هستند.
به نظر شما سرنوشت آقای احمدینژاد پس از پایان ریاست جمهوریشان چه میشود؟ به دانشگاه باز میگردند یا حزب و گروهی تشکیل میدهند یا پست حکومتی یا دولتی میگیرند؟ و چرا بعد از رد صلاحیت آقای مشائی عکسالعملی از ایشان ندیدیم؟
به نظرم راه درست، جذب این افراد است تا فردا مورد طمع دشمن برای آسیب رساندن به نظام واقع نشوند. اما این امر بیشتر به عملکرد خودشان بستگی دارد. اینکه آقای احمدی نژاد آن طور که حدس میزدیم، بعد از رد صلاحیت مشایی عکسالعمل تندی نشان نداد، شاید به این دلیل بود که احساس کرد پایگاه اجتماعی لازم را ندارد و نمیتواند بدنه جامعه را به حرکت در آورد. وقتی موج شادی بعد از ثبت نام آقای هاشمی را دید که در بسیاری از استانها پایکوبی شد، احساس کردند که فضا به شکل دیگری است.
به نظرتان ایشان به بازگشت به قدرت یا به قول آقای الهام به «رجعت» نمیاندیشد؟
حرف آقای الهام خیلی بد بود. اساساً این همه پرداختن اینها به مساله امام زمان سوال برانگیز است. با توجه به حرفهایشان راجع به رجعت و جامعه مهدوی، مسئله از دو حال خارج نیست، یا واقعا اینها ارتباطی با امام زمان دارند و یا خیلی عوامفریب هستند.
بزرگان ما مثل امام(ره) و شهید مطهری و علمای بزرگ ما اینقدر از امام زمان سخن نمیگویند و مدعی نیستند. مفهوم انتظار، عمل به تکلیف و تلاش برای گسترش اسلام است تا زمینه ظهور امام فراهم شود. معنی ندارد که هر روز از همراهان امام زمان بگویند که چاوز است یا احمدی نژاد است و الهام.انشاءلله که از روی اشتباه این حرفها را زدهاند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر