۱۳۹۲ آذر ۸, جمعه

درخواست ٣٠٠فعال فرهنگي اجتماعي اصفهان براي ازادي دكتر علي اصغر غروي


بیش از ۳۰۰ نفر از فعالین فرهنگی و اجتماعی اصفهان در نامه ای سرگشاده به رئیس قوه قضائیه خواستار آزادی فوری دکتر سید علی اصغر غروی شدند.
به گزارش کلمه،  امضاکنندگان این نامه ضمن اشاره به آیات قرآن، نهج البلاغه، روایات و همچنین اصولی از قانون اساسی و شعارهای انقلاب اسلامی مبنی بر ضرورت و جایگاه ویژه آزادی اندیشه و بیان در نظام اسلامی، تصریح کرده اند:
«بازداشت نابجای قرآن پژوه و دانشمند معاصر جناب آقای دکتر سید علی اصغر غروی، فرزند حکیم و علامه نامدار آیت الله العظمی غروی(ره)، که همچون پدر، منادی اسلام حقیقی و اتحاد جهان شیعه و سنی، حاکمیت قرآن و قانون، عاشق عترت و امامت جاویدان حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب(ع) و عامل به ایمان و توکل و اخلاق حسنه می باشند را به صلاح ملت و مذهب و کشور و دلسوزان نظام اسلامی ندانسته و نمی دانیم و خواهان آزادی فوری و بلاشرط ایشان می باشیم.»

 دکتر سید علی اصغر غروی، پژوهشگر دینی و عضو شورای مرکزی نهضت آزادی ایران و رئیس شاخه اصفهان این حزب است. این فعال سیاسی ۶۸ ساله که از بیماریهای مختلف در رنج است، در پی درج مقاله­ ای از وی در روزنامه بهار در مورد «غدیر» که منجر به توقیف این روزنامه شد، از ۱۹ آبان در بازداشت به سر می برد.

حميد رضا مرادي به دليل پيشرفت بيماري با خطر مرگ مواجه است

همسر این زندانی با اظهار این خبر به کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران گفت: «کسانیکه از اعزام همسرم به مدت یکسال علیرغم درخواست های مکرر ما به بیمارستان خودداری کردند و باعث پیشرفت بیماری او شدند هم اکنون مقصر و مسوول هر اتفاق ناگواری برای او هستند. من هنوز برگه ای که باید رضایت خودم را اعلام کنم امضاء نکردم. نمی دانم چه باید بکنم و می ترسم.»
حمیدرضا مرادی، درویش و وکیل زندانی از ۱۵ آبان ماه در بیمارستان شهدای تجریش بستری است. به گفته پزشکان به علت عدم درمان در طی یکسال گذشته که باعث پیشرفت بیماری گرفتگی عروق پا و قلب شده است او هم اکنون نیاز به عمل جراحی فوری دارد در حالیکه پزشکان اعلام کرده اند جراحی با ۹۰ درصد خطر فوت او همراه است.
صدیقه خلیلی، همسر این زندانی با اظهار این خبر به کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران گفت: «کسانیکه از اعزام همسرم به مدت یکسال علیرغم درخواست های مکرر ما به بیمارستان خودداری کردند و باعث پیشرفت بیماری او شدند هم اکنون مقصر و مسوول هر اتفاق ناگواری برای او هستند. من هنوز برگه ای که باید رضایت خودم را برای هر اتفاقی که ممکن است در حین عمل جراحی بیفتد امضاء نکردم. نمی دانم چه باید بکنم و می ترسم.»
همسر حمید رضا مرادی با اشاره به اینکه در طول یکسال گذشته بارها برای اعزام همسرش به بیمارستان درخواست داده بود به کمپین گفت:  «سال گذشته که دکترها او را معاینه کردند هشدار دادند اگر همسرم تحت درمان مناسب و مرتب توسط پزشک متخصص قرار نگیرد بیماری او پیشرفت خواهد کرد و می تواند منجر به قطع دو پایش شود. متاسفانه یکسال است که از انتقال او علیرغم پیگیری های ما ممانعت به عمل آمد. من بارها برای او وقت پزشک گرفتم و برگه پزشکی را به مسوولان زندان و دفتر دادستان بردم اما او را به بیمارستان نمی آوردند.»
خانم خلیلی با اظهار اینکه همسرش با اعتراض زندانیان  بند ۳۵۰ زندان اوین به بیمارستان منتقل شده است به کمپین گفت: « آقای مصطفی دانشجو، درویش و دوست همسرم که او هم زندانی و بیمار است مدتی پیش زیر دوش حمام بیهو ش شد و مسولان پس از اینکه بهداری زندان نتوانست برای او کاری انجام دهد او را به بیمارستان منتقل کردند. اما آقای دانشجو با وجود آنکه حالش خیلی بد بود گفت که آقای مرادی حالش بدتر از او است و اعتراض کرد که می خواهد به زندان برگردد. ماموران او را به زندان برگرداندند. اما به محض برگشت مجددا حالش بد شده و وقتی می خواسته اند او را به بیمارستان برگردانند به ماموران گفته اگر مرادی را هم نیاورید من به بیمارستان نمی آیم و بالاخره ماموران وقتی با اعتراض آقای دانشجو و دیگر زندانیان بند مواجه شدند همسرم را پس از یکسال در حالیکه پاهایش سیاه شده و دیگر بدون کمک دیگران قادر به ایستادن روی زمین نیست به بیمارستان منتقل کردند.»
حمید رضا مرادی به همراه ۶ وکیل و درویش دیگر که از گردانندگان سایت مجذوبان نور(پایگاه اطلاع رسانی دروایش) هستند دستگیر شد. آنها در دادگاه خود در تاریخ ۲۴ دی ماه ۱۳۹۱ به دلیل عدم صلاحیت دادگاه شرکت نکردند پس از آن به دستور قاضی صلواتی، قاضی پرونده از بند عمومی زندان اوین به سلول های انفرادی ۲۰۹ به مدت ۹۰ روز منتقل شدند. آنها در این سلول تحت فشار و شکنجه بودند و پس از آن دچار بیماری های متعددی شدند. در نهایت این هفت وکیل به اتهامات نشر اکاذیب، تشویش اذهان عمومی، تبلیغ علیه نظام و اقدام علیه امنیت ملی در تیرماه امسال مجموعا به ۶۰ سال حبس محکوم شدند. حمید رضا مرادی طبق حکم اعلام شده به ۱۰ سال و ۶ ماه حبس محکوم شد. او و ۶ وکیل درویش دیگر به دلیل غیر قانونی خواندن دادگاه ها اعتراضی به حکم دادگاه بدوی خود نکردند.
۴ زندانی سیاسی بند زندان ۳۵۰ اوین از جمله آقای عبدالفتاح سلطانی، وکیل از روز شنبه ۱۱ آبان ماه به نشانه اعتراض به عدم رسیدگی به وضعیت زندانیان بیمار دست به اعتصاب غذا زدند. همچنین۳۱ زندانی سیاسی زندان اوین نیز در بیانیه ای  با محکوم کردن رفتارهای غیرقانونی اعمال شده بر وکلای دروایش گنابادی که اکنون در زندان به سر می برند نسبت به وضعیت سلامت دو زندانی درویش هشدار دادند. ۳۱ زندانی سیاسی در بیانیه خود با ذکر نام حمید رضا مرادی و مصطفی دانشجو که در وضعیت بد جسمی قرار دارند، نوشتند: «ما به مصادر امور هشدار می دهیم که مسوول سلامت و جان همه زندانیان اعم از سیاسی و غیر سیاسی هستند. کوتاهی آنها در ادای این وظیفه، در گذشته فاجعه شهادت هدی صابر و سپس ستار بهشتی را در پی داشته است.»

اعتصاب غذاي هوتن دولتي در اعتراض به عدم رسيدگي درماني در زندان اوين

هوتن دولتى، زندانى سیاسى محبوس در بند ٣۵٠ از روز پنج شنبه هفتم آذر اعلام اعتصاب غذا کرده است.

به گزارش خبرنگار کلمه، هوتن دولتى مسئول سازمان دانش جویان و دانش آموختگان جبهه ملى ایران که از بیمارى هاى متعدد جسمى رنج مى برد در اعتراض به عدم رسیدگى مسئولان زندان و دادستانى تهران به وضعیت درمانى اش از روز پنج شنبه هفتم آذرماه اقدام به اعتصاب غذاى اعتراضى و نامحدود کرده است.
هوتن دولتى که از ٨ ماه پیش در زندان اوین محبوس است از بیمارى قلبى (مشکل دریچه میترال، ضربان بالا و افت فشارخون) رنج مى برد و پزشکان متخصص وضع قلبى وى را حساس و خطرناک توصیف کرده اند. این زندانى سیاسى همچنین دچار عرضه دیسک کمر و مشکل حرکتى در زانوى راست خود است.
این عضو زندانى جبهه ملى ایران درپى بى توجهى مسئولان اعلام کرده است که با هزینه شخصى مداوا شود اما با این حال مسئولان ذى ربط در دادستانى و بهدارى زندان اوین از اقدام درمانى براى این زندانى سیاسى خوددارى مى کنند.
هوتن دولتى که از هموطنان اهل سنت است، ٢۶ اسفند ٩١ توسط وزارت اطلاعات بازداشت و به بند ٢٠٩ منتقل شد، وى که از اواخر فروردین سال جارى در بند ٣۵٠ اوین محبوس است با اتهام عضویت در جبهه ملى، تبلیغ علیه نظام و ساخت مستند براى شبکه تلویزیونى ایران فردا در شعبه ٢٨ دادگاه انقلاب به ریاست قاضى مقیسه ابتدا به سه سال حبس تعزیرى محکوم شد که این حکم در دادگاه تجدیدنظر به ١/۵ سال حبس تعزیرى و ١/۵ سال حبس تعلیقى و نیز ۵ سال محرومیت از فعالیت در فضاى مجازى و عضویت در احزاب سیاسى تغییر کرد.
هفته گذشته نیز محمدحسن یوسف پور سیفى دیگر زندانى سیاسى بند ٣۵٠ به همین دلیل اعلام اعتصاب غذا کرده بود.

تحليل مهندس مير حسين موسوي درباره گزارش صد روزه روحاني

علیرغم وقفه و فاصله ای که در دیدارهای اخیر دختران موسوی با والدین خود ایجاد میشود برخورد ماموران مناسب تر از قبل گزارش شده است. دختران میرحسین همچنین منتظر عمل ماموران به وعده خود برای برقراری تماس تلفنی با پدر و مادر خود هستند تا در فاصله بین دو ملاقات در بی خبری مطلق از پدر و مادر خود نباشند....


زهرا رهنورد و میرحسین موسوی  با دختران و اعضای خانواده ی خود دیدار کردند.
به گزارش کلمه، میرحسین موسوی و زهرا رهنورد پس از نزدیک دو هفته وقفه دیروز پنج شنبه با فرزندان و خانواده خود در فضایی که خوب گزارش شده دیدار کردند.
بر اساس این گزارش فشار خون بالای زهرا رهنورد که پس از اتفاقات ملاقات عید غدیر ایجاد شده بود سرانجام کنترل شده و هردو یار محصور جنبش سبز از نظر سلامتی و روحیه در وضعیت خوبی قرار داشتند.
در این دیدار در باره مسائل دو هفته اخیر از جمله گزارش رییس جمهور درمورد ۱۰۰ روزه اول دولت جدید که از تلوزیون پخش شد، توافقهای هسته ای و نیز سخنان ناروای برخی فعالین سیاسی که نخست وزیر دوران دفاع مقدس از طریق تلویزیون در جریان آن قرار گرفته بود(و با توجه به محدودیت و ممنوعیتها امکان دفاع و انتشار نظرات و پاسخها نیز وجود ندارد) گفتگوهایی انجام شد.
میرحسین موسوی دراین دیدار بر اساس گزارش صد روزه و آمارهای ارایه شده از سوی رییس جمهور تحلیل خود را از عمق نابسامانی های باقی مانده از دوره پیشین بیان کرد.
علیرغم وقفه و فاصله ای که در دیدارهای اخیر دختران موسوی با والدین خود ایجاد میشود برخورد ماموران مناسب تر از قبل گزارش شده است. دختران میرحسین همچنین منتظر عمل  ماموران به وعده خود برای برقراری تماس تلفنی با پدر و مادر خود هستند تا در فاصله بین دو ملاقات در بی خبری مطلق از پدر و مادر خود نباشند.

۱۳۹۲ آذر ۷, پنجشنبه

قتل هاي زنجيره اي فازي از يك پروژه


محمدرضا سرداری
چرا هیچکدام از مقامات اطلاعاتی و امنیتی  از بازماندگان مقتولان بابت این جنایت عذرخواهی نکرده اند؟ 

 پانزده سال از قتلهای فجیع و جنایت کارانه چهار تن از شخصیتهای ملی و فرهنگی کشور به دست ماموران وقت وزارت اطلاعات می گذرد. قتل هایی که مسئولیت آن به طور رسمی از سوی دستگاه اطلاعاتی کشور پذیرفته و حتی توسط آن دستگاه محکوم شد. از آن دوران تا کنون پنج بار وزیر اطلاعات تغییر کرده است. اما چه در دوره ریاست جمهوری محمد خاتمی، چه در دوره ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد و چه در دوره ریاست جمهوری حسن روحانی هیچگاه از قربانیان این فجایع عذرخواهی نشده است. اکنون پس از گذشت پانزده سال باید پرسید چرا هیچکدام از مقامات اطلاعاتی و امنیتی جمهوری اسلامی از بازماندگان مقتولان بابت این جنایت عذرخواهی نکرده اند؟
 

ریشه این سئوال ساده به رازی باز می گردد که همچنان سر به مهر است. اگر این فرض را بپذیریم که تیم اجرایی پروژه اعدامهای ۶۷ همان تیمی است که ترور بیش از صد مخالف جمهوری اسلامی را در داخل و خارج از ایران طراحی و مدیریت کرده و سرانجام مسئولیت جنایت آذر ۷۷ را پذیرفته است.

برای درک درست جنایات سال ۷۷، باید به تحلیل جنایت سال ۶۷ باز گشت. اعدام شدگان در سال ۶۷ همگی تعلق خاطربه یک بخش ازجریان اپوزیسیون جمهوری اسلامی داشتند. این افراد عمدتا افراد وفادار به گروهها و تشکیلات خویش بودند و بر خلاف تصورعامیانه تنها وفاداران سازمان مجاهدین خلق نبودند بلکه سایر گروهها را که سابقه فعالیت مسلحانه نیزعلیه جمهوری اسلامی نداشتند را در بر گرفتند و حداقل حدود پانصد تن از آنان متعلق به جریانهای چپ و مارکسیستی و اعضای حزب توده بودند.


از سوی دیگر پروژه اعدامها از سوی کسانی طراحی شد که ید طولایی در تسویه حساب فیزیکی سران نظام سابق داشتند. قضات و بازجویان دادگاههای نظامی که اینک کار کشته شده و بخشی از آنان در وزارت اطلاعات جای پای قوی تری یافته بودند و بخش دیگر که در دیوان عالی کشور احکام مرگ را امضا می کردند. آنان را بعدها حلقه مدرسه حقانی نامیده شدند.


دقت، ظرافت و سری بودن این اعدامها سه دلیل مشخص برای پروژه نامیدن این قتل‌ها است. بسیاری از زندانیان بازمانده شهادت داده اند که اطلاعی از این عملیات نداشتند. بنا به روایاتی حتی سران وقت جمهوری اسلامی نیز از این پروژه بی‌خبر بوده اند! این نشانه خود دلیلی بر طراحی یک پروژه سری برای قتل مخالفان از اواسط دهه شصت یعنی از زمان متمرکز شدن دستگاههای اطلاعاتی در وزارت اطلاعات است.


تیم اعدامهای ۶۷، پس از فراغت از انجام اعدامها، نه تنها بخش مهمی از مخالفان جمهوری اسلامی را به صورت فیزیکی حذف کردند، بلکه دو جناح سیاسی در داخل نظام جمهوری اسلامی نیز به تدریج از صحنه قدرت کنار زدند. آنان سپس خود را برای حذف باقی ماندگان مهیا کردند. از این رو کانون نویسندگان به حلقه فکری و فرهنگی این جریان هدف اصلی این پروژه قرار گرفت.


پروژه ترورها با شیب ملایمی پیش می رفت. حذف‌ها و ترورها البته همواره موفقیت آمیز نبود بلکه در مواقعی نیز رسوایی هایی را بر می انگیخت اما تیم اجرایی ترورها امیدوار بود با روی کار آوردن دولتی جدید و کنار زدن بخش دیگری ازطیف حاکمیت، فضا را برای حذف فیزیکی بیشتر مخالفان مهیا کند. اما اتفاق دوم خرداد محاسبات تیم پروژه را بر هم زد. روی کار آمدن دولت خاتمی شرایط بغرنجی برای تیم اجرایی پروژه بود. از این رو صاحبان پروژه تنها راه نجات خویش را در ادامه این پروژه می دیدند. از این رو دو هدف همزمان را برای طراحی این ترورها در سر داشتند. نخست تحقق اهداف معطل مانده پروژه و دیگری ایجاد ناامنی و بر هم زدن تعادل دولت خاتمی و زمینه سازی برای سقوط آن.


در مجموع باید گفت پس از انقلاب اسلامی، به دست رهبران این انقلاب و نظام برآمده از آن تیمی تربیت شد که وظیفه خواسته یا ناخواسته آن کشتار مخالفان بود. این تیم به تدریج رشد کرد و در کلیه ارکان نظام جای گرفت و تقریبا به حالت خودمختاری یا خودسری رسید. تا جایی که در پاره‌ای از مواقع هیچ کنترلی بر رفتار آنان حتی از سوی رهبران نیز وجود نداشت.


با این فرض می توان یادآور شد که برای پرداختن به مسئله قتل مخالفان در جمهوری اسلامی، پرداختن به افراد و شخصیتها کمکی به حل معما نمی کند. بلکه بیشتر باید توجه به طراحان قتل‌ها و تیمی معطوف شود که هدایت کننده ماشین اعدام و ترور مخالفان در سه دهه اخیر بوده و همچنان نیز در عرصه عمومی کشور حضور و فعالیت دارد.

نوبخت: رفع حصر و ازادي زندانيان در دستور كار ماست

سخنگوي دولت حسن روحانی گفت كه رفع حصر از چهره‌هاي اصلاح‌طلب و آزادي زندانيان سياسي در دستور كار دولت است اما ترجيح اين است كه اين امور در بي‌خبري و در عمل دنبال شود.

به گزارش اعتماد، وعده صد روزه حسن روحاني به پايان رسيده و چشم به‌راهي براي تحقق شعارهاي انتخاباتي‌اش دو چندان شده است؛ شعارهايي كه در فصل انتخابات با فريادهاي اشتياق مردم همراهي مي‌شد.

گشايش فضاي سياسي، رفع موانع امنيتي، رفع حصر از برخي چهره‌هاي سياسي پر‌طرفدار‌ترين اين شعارها بودند كه با شور و شوق حاميان روحاني در روزهاي تبليغات انتخاباتي پر رنگ و پررنگتر مي‌شدند. چرايي استمرار اين سكوت - البته نا‌خوشايند- كابينه براي حاميان روحاني سوالي بود كه در حاشيه جلسه ديروز هيات دولت با محمد‌باقر نوبخت در ميان گذاشتيم و نوبخت با چهره‌يي گشاد اين سكوت را شكست و علت بي‌خبري درباره پيشبرد اين موضوعات را تشريح كرد.

نوبخت گفت: با توجه به رويكرد دولت هر اقدامي كه در مسائل سياسي و رفع حصر و گشايش‌هاي امنيتي و سياسي كشور مورد انتظار جامعه است در دستور كار رييس‌جمهور قرار دارد.
  
وي همچنين ادامه داد: در اين دست موارد كه جامعه منتظر اقدام دولت است گاهي بهتر است به‌جاي پيگيري جزييات امور به دولت اعتماد كرد و گذاشت دولتمردان امور را پيش ببرند. سخنگوي دولت افزود: مردم بايد به دولت تدبير و اميد اعتماد داشته باشند و بدانند در برخي امور بهتر است دولت به‌جاي اينكه حرفي بزند عمل كند.

نوبخت در پاسخ به اينكه اما جامعه بايد حداقل بداند اموري چون مساله رفع حصر از سران اصلاح‌طلب را دولت در برنامه دارد تا مطمئن باشد كه همه شعار‌هاي روحاني در فصل انتخابات دنبال مي‌شود، تا‌كيد كرد: مردم با توجه به روحياتي كه از دكتر روحاني سراغ دارند بايد به دولت تدبير و اميد اعتماد كنند.

سخنگوي دولت همچنين در جمع خبرنگاران در پاسخ به سوال ديگری مبني بر اينكه رييس‌جمهور در گزارش خود حرف‌هاي كلي ارائه كرد و در برخي امور كه انتظار مي‌رفت حداقل مورد اشاره قرار بگيرند سكوت كرد، با اين اوصاف بايد پرسيد كه آيا دولت برنامه‌يي براي گشايش فضاي سياسي كشور و رفع محدوديت‌هاي امنيتي در دستور كار دارد يا نه؟ گفت: همان‌طور كه توجه داريد اگر قرار است گشايشي حاصل شود و اتفاقي رخ دهد اين به گفته نيست و بايد در عمل باشد و با توجه به رويكرد شخص رييس‌جمهور قطعا درباره گشايش فضاي سياسي و فرهنگي كشور متناسب با آرمان‌هاي نظام اقداماتي انجام خواهد شد.

نوبخت با بيان اينكه در اين ارتباط بايد فرصت بيشتري داده شود تا آثار آن در جامعه ديده شود، تصريح كرد: اگر قرار است اقدامي صورت بگيرد كه در حال انجام است بازگويي آنها ممكن است در روند آنها، مسائل و مشكلاتي ايجاد كند. من از روزنامه اعتماد مي‌خواهم كه به دولت تدبير و اميد اعتماد كند و همان‌طوركه گفته‌ام برخي كارها در حال انجام است كه گفتن و بازگويي آنها ممكن است حتي مسائل و مشكلاتي را ايجاد كند.

ازادي چهار كارگر پلي اكريل اصفهان،اغاز اعتصاب صدها كارگر معدنچي در يزد

چهار کارگر پلی اکریل اصفهان که بامداد پنج شنبه هفته گذشته (۳۰ آبان ماه) توسط نهادهای نظارتی بازداشت شده بودند، آزاد شدند. همزمان حدود ۸۰۰ نفر از کارگران معدن «چادرملو» در اردکان در اعتراض به دستمزدهای ناعادلانه و همچنین اخراج دبیر نهاد کارگری این معدن بیش از یک ساعت دست از کار کشیده و تجمع کردند. همچنین نماینده کارگران کارخانه «رنگین نخ» سمنان از تعویق سه ماه حقوق ۵۰ نفر از کارگران رسمی و تعویق ۵ ماه از حقوق ۲۵ کارگر قراردادی این کارخانه خبر داد.

 

به گزارش خبرنگار ایلنا، «جواد لطفی»، «عباس حقیقی»، «کیومرث رحیمی» و «احمد صابری» چهار کارگری هستند که با ادامه دور دوم اعتراضات کارگران پلیاکریل بازداشت شده بودند.

 

بر اساس این گزارش، بعد از آنکه کارگران بازداشتی عصر امروز برای طی کردن روند قضایی به دادگستری مبارکه منتقل شدند، حکم آزادی آنها صادر شد و شامگاه چهارشنبه از زندان شهر «دستگرد» واقع در ۱۳ کیلومتری شمال شهر اصفهان آزاد شدند.

 

اعتصاب کارگران در یزد

همزمان حدود ۸۰۰ نفر از کارگران معدن «چادرملو» در اردکان در اعتراض به دستمزدهای ناعادلانه و همچنین اخراج دبیر نهاد کارگری این معدن بیش از یک ساعت دست از کار کشیده و تجمع کردند.

 

به گزارش ایلنا، صبح دیروز پس از حضور کارفرما در جمع کارگران متحصن و طرح وعدههایی برای حل مشکلات صنفی کارگران، این اعتراض صنفی به طور موقت خاتمه یافت.

 

کارگران معترض معتقدند که اجرای طرح طبقهبندی مشاغل برای افزایش ۱۰ درصدی حقوق کارگران با تلاش آقای «حسنینژاد» دبیر انجمن صنفی کارگران چادرملو در حال پیگیری بوده است.

 

آنان اعلام کردهاند که «این پی گیریها موجب شد رئیس انجمن صنفی که کاملا به قوانین آشنا و مورد حمایت کارگران است، از معدن اخراج شود.»

 

مسوول حراست فرمانداری اردکان در گفتگو با خبرگزاری رسمی دولت، درباره دلایل اعتراض کارگران گفته است: «سه نفر که در این کارخانه باعث اغتشاش و بینظمی میشدند به صورت قانونی و با توافق اداره کار اخراج شده بودند و دلیل اعتراض کارگران نیز همین بود و آنها خواستار بازگشت افراد اخراجی بودند.»

«محمدرضا دهستانی» مسوول حراست فرمانداری اردکان به ایرنا گفته است: این مورد دلیل قانع کنندهای نیست که کارگران دست به اعتصاب بزنند.

 

 

تأخیر سه تا پنج ماهه در پرداخت حقوق کارگران رنگین نخ

همچنین نماینده کارگران کارخانه «رنگین نخ» سمنان از تعویق سه ماه حقوق ۵۰ نفر از کارگران رسمی و تعویق ۵ ماه از حقوق ۲۵ کارگر قراردادی این کارخانه خبر داد.

 

به گزارش ایلنا ،«ابراهیم دانش» عضو شورای اسلامی کار کارگران کارخانه «رنگین نخ» سمنان در تشریح جزئیات این خبر گفت: کارخانه رنگین نخ که در زمینه رنگرزی نخ و تولید الیاف در شهرک صنعتی شرق سمنان فعالیت دارد به دلیل کمبود نقدینگی، توان پرداخت حقوق کارگران و سایر هزینههای جانبی کارگاه همانند پرداخت قبوض آب، برق و گاز را ندارد.

 

او تعداد کارگران این واحد صنعتی را در حال حاضر ۷۵ نفر اعلام کرد و افزود: این کارگران علاوه بر حقوق، سنوات، عیدی و پاداش سال گذشته (۹۱) را نیز از کارفرما طلب دارند.

 

این فعال کارگری در خصوص معوقات بیمهای کارگران کارخانه رنگین نخ گفت: بخشی از مشکلات کارگران مربوط به تعویق در پرداخت بیمه است که کارفرما به صورت مداوم آن را به تامین اجتماعی واریز نکرده است.

 

او در ادامه، معوقات بیمهای کارخانه رنگین نخ به تامین اجتماعی را بیش از ۲۴۰ میلیون تومان ذکر کرد و گفت: با وجود اینکه کارفرما ماهانه از حقوق کارگران مبلغی را به عنوان سهم کارگر (۷ درصد از حقوق) کسر کرده است اما با کوتاهی در پرداخت بیمه کارگران به سازمان تامین اجتماعی کارگران را دچار مشکلات بیمهای کرده است.

 

نماینده کارگران سابقه کار کارگران رسمی کارخانه را بیش از ۲۰ سال ذکر کرد و گفت: با فاصلهای که در سوابق بیمهای کارگران بوجود آمده است امکان بازنشستگی زود هنگام برای کارگران مقدور نیست.

 

به گفته وی، ۱۴ نفر از کارگران این کارخانه که اخیرا امکان بازنشستگی با مشاغل سخت وزیان آور را پیدا کردهاند به دلیل فواصل بیمهای و ممانعت کارفرما در پرداخت سهم ۴ درصدی خود امکان بازنشستگی را ندارند.

به نقل از وب سايت جرس

محمد حسين كروبي :پدر تحت عمل جراهي قرارگرفته و مجددا به ساختمان امن وزارت اطلاعات برگردانده شدند


«علیرغم اینکه احمد جنتی امامجمعهی دروغگوی تهران گفته که رهبران جنبش مورد رأفت اسلامی قرار گرفتند و در حالیکه حکمشان اعدام بود در منزل خودشان زندگی میکنند و…٬ لیکن همگان به خوبی میدانند که آقای کروبی از اردیبهشت سال 90، یعنی از همان ماههای اول٬ در مکانی بهجز منزل شخصی شان در حبس و حصر بهسرمیبرند. ساختمان امن وزارت اطلاعات مکانی است که پدرم طی دو سال گذشته در آن محصور بوده است.

در همین راستا از هفته گذشته من نیز مورد رأفت اسلامی قرار گرفتم و پدرم را که 7 روز پیش به بیمارستان لاله منتقل شده بود موفق شدم پس از 4 ماه ملاقات کنم٬ البته با حضور مأمورین امنیتی!

 محمدحسین کروبی 7 آذرماه گفت: «عکس مربوط به قبل از عمل جراحی است که علیرغم محدودیت ها توانستیم بگیریم» / درنتیجه احتمالا عکس متعلق به 7 آذر ماه 1392 در بیمارستان لاله میباشد

محمدحسین کروبی 7 آذرماه گفت: «عکس مربوط به قبل از عمل جراحی است که علیرغم محدودیت ها توانستیم بگیریم» / درنتیجه احتمالا عکس متعلق به 7 آذر ماه 1392 در بیمارستان لاله میباشد

گویا قسمت ما این است که فقط زمانی که پدرم در بیمارستان بستری میشوند میتوانم با ایشان ملاقات کنم.

آقای کروبی بهدنبال عودکردن دیسک کمرشان و نیز آرتروز زانو متأسفانه دچار اختلالات شدید گوارشی میشوند. بطوریکه تا چندین روز دچار حالتتهوع بودند و در نهایت با نظر پزشک وزارت اطلاعات به بیمارستان لاله منتقل میشوند و مدت 7 شب در آنجا بستری و مورد درمان و عمل جراحی زانو قرار گرفتند و امروز پنجشنبه(7 آذر) پدرم را پس از ترخیص، مجدداً به همان ساختمان وزارت اطلاعات منتقل کردند.

نکتهی قابل توجه و تأسفبرانگیز این است که شرایط حبس ایشان تأثیر بسیار منفی بر شرایط سلامت جسمی ایشان گذاشته٬ بهطوریکه بهعنوان نمونه ویتامین D ایشان طبق آزمایشات انجام شده یکدهم حالت نرمال آن است و عملاً این کمبود ویتامین باعث بروزشدید پوکی استخوان شده است.

پزشکان تأکید کردهاند که برای جلوگیری از بدترشدن وضعیت جسمی ایشان و نیز مراحل درمانی٬ آقای کروبی در کنار آبدرمانی و فیزیوتراپی باید از نور مستقیم آفتاب نیز استفاده نماید. که امیدواریم مسئولان مربوطه به توصیهی پزشکان عمل نموده و تمامی شرایط درمان را برای پدرم فراهم نمایند.

متأسفانه وضعیت جسمی ایشان بهدلیل فضای نامناسب محل نگهداری آسیب دیده ولی در مقابل٬ روحیه و ارادهی ایشان نهتنها با روزهایی که دوشادوش مردم در تظاهراتهای اعتراضی شرکت داشتن و حتی دو بار تا مرز شهادت نیز پیش رفته بودند٬ هیچ تفاوتی نکرده٬ بلکه مصممتر و قویتر هم شده.

در اینجا لازم میدانم به احمد جنتی متذکر بشوم «تویی که آقایان کروبی و موسوی را روسیاه خواندی فراموشت نشود که روسیاه خودت هستی که بنا به نقل قول یکی از بزرگان٬ شما مورد لعن و نفرین پدرتان بودید تا آنجا که آن مرحوم وصیت نموده بود که در تشییع جنازهاش نیز حضور نیابید٬ بماند که حتی فرزند خلفتان هم از شما تبری میجوید.»

در پایان من نیز لازم دیدم به نوبهی خودم از ریاست محترم بیمارستان لاله٬ دکتر احمدی، و کادر پرستاری و پزشکی علیالخصوص آقایان دکتر دریانی و دکتر طهماسبی کمال سپاسگذاری را دارم.»
محمدحسین کروبی – پنج شنبه 7 آذر – 16:30


حقايقي كه رييس جمهوري در گزارش ١٠٠روزه نگفت


با گذشت دو روز از گزارش تلویزیونی رییس جمهور درباره صد روز فعالیت دولت، واکنش های مختلفی نسبت به آن ابراز شده است. نماینده رهبری در سپاه و مشاور هاشمی رفسنجانی نیز در باره این گزارش اظهار نظر کرده اند.

حقایقی که رییس جمهوری در گزارش ۱۰۰ روزه نگفت

علی سعیدی نماینده ولی فقیه در سپاه پاسداران چهارشنبه ششم آذر، در گفت وگو با ایسنا با اشاره به گزارش یکصد روزه ریاست جمهوری، گفت: «ما نباید اجازه می دادیم در دولت دهم بیت المال حیف و میل و خزانه خالی شود و یا نباید آخرین ریال ها را هزینه می کردیم؛ ما نباید قول های بیش از ظرفیت های موجود به مردم می دادیم و انتظارات آنها را بالا می بردیم».

این منبع خبری افزود: حسن روحانی بخشی از گزارش خود را به ارائه آماری اختصاص داد که مربوط به بدهی های دولت قبلی بود. او گفت دولتش در شرایطی کار را شروع کرده که اقتصاد کشور دچار رکود تورمی سنگین بوده که در تاریخ ۵۰ سال گذشته بی سابقه بوده است.

روحانی در گزارش خود، دولت نهم و دهم را با ۷۵۰ میلیارد دلار درآمد، پول دارترین دولت ایران دانست که درعین حال بدهکارترین دولت تاریخ ایران بوده است.

قدرت علیخانی، مشاور پارلمانی رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام نیز گفت: «اگر رییس جمهور بخواهد حقایق را بگوید خیلی بیش از اینهاست».

به گزارش سایت خانه ملت، قدرت الله علیخانی احتمال داده که به دلیل مذاکرات ژنو و شرایط حساس کنونی، رییس جمهور نخواسته همه حقایق درباره دولت قبلی را بازگو کند و به گفته او «ذائقه مردم را تلخ کند».

علیخانی گفت:ˈرییس جمهور درباره نقض قانون و تخلفات قانونی دولت احمدی نژاد مراعات کرد. در واقع آقای روحانی نخواستند صریح هر آنچه بر دولت و کشور در گذشته رفته را بیان کنند و تنها به بیان گوشه هایی از مشکلات بسنده کردند، درحالی که اگر رییس جمهور بخواهد حقایق را بگوید خیلی بیش از اینهاست».

اما فقط کسانی نبودند که از سخنان روحانی در گزارش یکصد روزه دولت حمایت کردند. علیرضا زاکانی نماینده تهران در مجلس شورای اسلامی، این گزارش را واقع بینانه ندانسته است.

دبیرکل جمعیت رهپویان انقلاب اسلامی در گفت وگو با مهر گفت: ˈاین سنت بدی است که هر کسی مسوول می شود توانمندی های دولت قبلی را نادیده می گیرد و فقط به نکات منفی دولت های گذشته اشاره می کندˈ.

این نماینده مجلس در عین حال اذعان کرده که «شاید» نقدی به دولت های گذشته وارد باشد، اما باید جانب به گفته وی «انصاف» را رعایت کرد.

محمد عباسی، وزیر سابق ورزش و جوانان نیز با انتشار نامه ای در باره تدبیر دور شدن سایه سیاست از سر ورزش و کسب موفقیت های ورزشی که رییس جمهوری در گزارش زنده تلویزیونی خود به آن اشاره کرد، به ابراز نظر پرداخت.

آقای عباسی در بیانیه خود ابتدا فهرستی از مدال هایی که تیم های ایران پس از تشکیل وزارت ورزش در دولت احمدی نژاد در مسابقات جهانی به دست آوردند، را منتشر کرده است.

وزیر سابق ورزش همچنین مدعی شده از زمان پیروزی انقلاب تا سال ۱۳۸۴ تنها ۴۳۱ مکان ورزشی در روستاها تاسیس شده در حالی که از سال ۸۴ تاکنون ۳۳۵۵ مکان ورزشی در روستاها ایجاد شده است.

روزنامه کیهان نیز در ستون طنز خود نوشت: ˈدولت در زنگ حساب، انشا خواندˈ. این روزنامه مدعی شده که دولت یازدهم به جای ارائه گزارش فعالیت ۱۰۰ روزه، به انتقاد از دولت های نهم و دهم پرداخته است.

در این ستون آمده است: «دولت دهم اگرچه مخصوصا در ماه های آخر اشکالات فراوانی داشت، ولی خدماتی که در مجموع انجام داده با هیچیک از دولت های قبلی قابل مقایسه نیست».

نویسنده این ستون سپس با انتقاد از نحوه اجرای برنامه تلویزیونی گزارش صدروزه رییس جمهور و دو خبرنگار حاضر در جلسه نوشت: «ظاهرا همه برای سیاه نمایی دست به دست هم داده بودند تا از موضوع اصلی و پرسش های اساسی طفره بروند».

کیهان پرسش های اصلی مدنظر خود را در این گزاش مشخص نکرده است.

گزارش از پایگاه اینترنتی رادیو فارسی صدای آلمان( دویچه وله)

بهار رفته ي مطبوعات

گفتگو با عیسی سحرخیز
 بعید میدانم که به دوران بهار مطبوعات برسیم؛ دو ماه و نیم مرخصی از مسئولان طلبکارم


عیسی سحرخیز، روزنامه نگار سرشناس، در تیر ماه سال ۱۳۸۸ و به دنبال دستگیریهای گستردهی پس از انتخابات جنجال برانگیز سال ۸۸، بازداشت شد. وی که در مهرماه سال جاری و در بیمارستان برگهی آزادی خود را دریافت کرده است، از سوی قاضی صلواتی، رئیس شعبهی ۱۵ دادگاه انقلاب تهران، به اتهامات “توهین به رهبری” و “تبلیغ علیه نظام” به تحمل ۳ سال حبس تعزیری محکوم شد و خرداد ماه سال گذشته با وجود اتمام محکومیتاش آزاد نشد و در پروندهی دیگری به ۱ سال و نیم زندان محکوم شد.

عیسی سحرخیز، مدیر کل مطبوعات داخلی وزارت ارشاد در دولت سید محمد خاتمی و مدیر مسئول روزنامهی “اخبار اقتصاد” و ماهنامهی “آفتاب” بود که هر دوی آنها توقیف شدهاند. علاوه بر این، وی از بنیانگذاران انجمن دفاع از آزادی مطبوعات است.

به مناسبت آزادی آقای سحرخیز، از طرف مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، به منزل وی رفتیم و ضمن این دیدار، همکارمان در خط صلح نیز با وی به گفتگوی مفصل نشست.

عیسی سحرخیز، در این گفتگو، ضمن اینکه تاکید میکند دو ماه و نیم مرخصی از مسئولان طلبکار است، بعید میداند که به دوران بهار مطبوعات برسیم.


آقای سحرخیز قبل از هر سوالی تبریک خط صلح را برای آزادی اخیر خودتان بپذیرد. لطفاً به عنوان یک زندانی عقیدتی که به صورت برجستهای در دوران زندان از مشکلات عدیدهی جسمی و پزشکی رنج بردهاید، ما و خوانندگانمان را از وضعیت فعلی جسمی خود مطلع بفرمائید.

متشکرم. من بیماریهای متعدد صعب العلاج که در واقع بعضی از آنها لاعلاج هستند، دارم. مهمترین مسئله شاید بتوان گفت نارسایی کلیه هست بدین معنا که حدود ۷۰ درصد از کلیههای من کار نمیکند و این کار نکردن خود به خود روی عملکرد کلیه و قلب تاثیر میگذارد و باعث نوسان فشار میشود. در کنار آن مشکلات عروقی و قلبی وجود دارد؛ بطن چپام ضخیم شده و ضربان قلبام از لحاظ عروقی به گونهای هست که وقفهای بین خونی که پمپاژ میشود با خونی که برگشت داده میشود، به وجود آورده و در مواقعی خون رسانی به مغز انجام نمیشود و این مسئله باعث میشود که من در واقع به یکباره سقوط کنم…

در کنار اینها مشکل پتاسیوم هست. غدد فوق کلیویام بیش فعال شده و این بیش فعال شدن، باعث شده که پتاسیوم بدنام دفع شود و خود پتاسیوم یکی از الکترولیزهای حساس بدن هست که باز هم روی کلیهها اثر میگذارد و عملکرد کلیه و قلب را تحت تاثیر قرار میدهد، باید دائم آزمایش خون انجام شود و داروهایم اندازهگیری و کم و زیاد شود؛ چونکه بالا بودن خود پتاسیوم باعث مسموم شدن خون و در نهایت ایست قلبی میشود، پایین بودناش هم مرگ قلبی را در پی دارد؛ یعنی باید در یک اندازهی مشخصی این کار انجام شود. خلاصه در رابطه با این مشکلات من نواسان شدیدی دارم؛ همزمان هم بالاست، هم پایین و در فاصلهی دو-سه ساعت فشار خونام تغییر میکند و پزشکان نمیتوانند کنترلاش کنند. غیر از این، خب مریضیهای دیگری هم هست مثل مشکل تیروئید که آن هم باید کنترل شود. در کنارش مشکل کمخونی وجود دارد یا به اصطلاح شرایط خاصی هست(تالاسمی مینور) که آن هم باید همیشه کنترل شود. بیماریهای دیگری مانند دیسک کمر و دیسک گردن هم هست.


آقای سحرخیز مشاهده شده که افراد زیادی پیش از اینکه بازداشت شوند در عین سلامتی، جوانی و شادابی بودهاند اما، در زمان بازداشت و یا زندان به بیماریهای متعدد و بعضاً جدی بسیاری مبتلا میشوند. شما دلایل و ریشهی این مشکلات را در چه میدانید؟

ببینید، محیط زندان خودش استرسزا هست و همین استرس باعث میشود که فشار خون دائم در حال نوسان باشد. ما افرادی را داریم که به دلیل فشارهای دوران بازجوییشان، دیدن یک مامور یا یک بازجو سیستمشان را کاملاً به هم میزند و دچار شرایط خاص و عصبی میشوند؛ به این دلیل هم هست که به نظر من کسانی که در زندان هستند، باید بعد از آزادی به یک روانکاو مراجعه کنند که با دارو و یا گفتگوهایی که انجام میدهند، خاطرهها و ذهنیتهای فرد را پاک کنند. در واقع تا آن مسائل پاک نشوند، در ضمیر ناخودآگاه افراد آن شرایط روحی و جسمی سخت وجود دارد. این خود به خود یکی از عوامل هست. تغذیهی نامناسب هم مسئلهی بسیار بدی هست؛ غذای زندان از نظر کیفی اصلاً قابل خوردن نیست، در برنامهی غذایی زندان نه مرغ هست، نه گوشت و نه ماهی، فقط تنها چیزی که هست سویاست، آن هم سویایی که حیوانی هست و این سویا را شاید جلوی همان حیوان هم بگذارند، نخورد. شما حساب کنید که آبگوشت -چیزی که اسمش همراه با گوشت هست-، با سویا درست شود. در شرایطی که همه میگویند روغن جامد استفاده نکنید، در زندان روغن جامد مصرف میشود که این روغنِ جامد، باعث مشکلات عروقی میشود. فضا، فضای دربسته هست و هوای آزاد به اندازهی کافی وجود ندارد؛ مخصوصاً در زندان رجاییشهر که فقط دو ساعت در روز امکان دسترسی به هواخوری هست. آن دو ساعت هم معمولاً زمانیست که وقت نهار است. دسترسی به مواد غذایی هم مشکل هست. من به دلیل همین نیاز به پتاسیوم، بایستی گوجه فرنگی و آب گوجه فرنگی مصرف میکردم، حساب کنید که پیاز و گوجه فرنگی، این ابتداییترین وسایلی که نیاز هست، حدود دو-سه ماهی بود اصلاً در رجایی شهر وجود نداشت. در اوین بعضاً میرفتند و تهیه میکردند. کمبود یک سری مواد پروتئینی باعث بروز یک سری عوارضی میشود و این عوارض خود به خود فرد را به سمت مصرف دارو میکشاند و باز خود دارو مصرف کردن یک سری عوارض جانبی دارد. وقتی تعداد داروها زیاد باشد، روی همدیگر اثر میگذارند و ترکیبشان عوارض منفی دارد. خود من وقتی از زندان آمدم، برای اولین بار که به بیمارستان رفتم، بیست و سه نوع دارو مصرف میکردم و مثلاً در یک مورد من وزوزِ گوشی پیدا کرده بودم که متخصصینی که این را بررسی کردند، گفتند که: شما چهار نوع از داروهایی که میخورید، عوارضش وزوزِ گوش هست و خود همین وزوز، میدانید که مغز انسان را تحت تاثیر قرار میدهد…

بر میگردم به همان بحث اول شما؛ ببینید در زندان مثلاً مدت زیادی قبل از اینکه زندانی بخواهد دادگاهی شود، او را به سلول انفرادی انتقال میدهند. در سلول انفرادی، غیر از مواردی که توالت در داخل سلول هست(که آن هم خودش مسائل دیگری ائم از سوسک و بوی تعفن را در پی دارد)، بیرون رفتن برای استفاده از توالت، مشکل هست. آن ساعات طولانی جمع شدن ادرار و دفع نشدنش، مخصوصاً برای افرادی که سنشان بالا هست و دچار بیماری پروستات و اینها هستند، باعث میشود که مثانه پر شود و ادرار به داخل کلیه برگردد و این سلولهای کلیه را میسوزاند. یا مثلاً مواردی بوده که روی کلیهی من اثر داشته: من را در یک مقطعی به عنوان تنبیهی(اگر اشتباه نکنم هفدهم یا هجدهم بهمن ماه سال ۸۸ بود و شب سردی هم بود و دمای هوای تهران شش- هفت درجه زیر صفر بود) در شرایطی که ساعت یکِ نیمه شب بود، دو ساعت بدون جوراب و بدون دمپایی و با یک لباس معمولی زندان و بدون لباس گرم، به پشتبام بردند و مجبور شدم برای اینکه گرم شوم، با پای برهنه بدوم. یک مثال برایتان میزنم؛ شما وقتی دست به فریزر میزنید، میبینید که دست شما میچسبد. پاهای من هم به زمین میچسبید و دچار یخ زدگی شدند. بر اثر همین شرایط، دچار بیماریهای زیادی شدم؛ سینوسهایم همه چرکی شد، ریهام چرک کرد، پاهایم همه تاول زده بود… دکتر که من را معاینه کرد، گفت که عصبهای پاهایت به دلیل سرما، سوخته و دیگر کار نمیکند و الان هم در بخشی از انگشتانم مشکل هست. همینطور بعدها گفتند که این نارساییهای کلیهات میتواند خودش ناشی از این مسائل باشد.

در نتیجه منظورم این هست که عوارض زندان هر کسی را به گونهای تحت تاثیر قرار میدهد و این مسئله باعث میشود که اکثر افراد به ویژه از لحاظ روحی، اگرچه قدرت روحیهشان بالا باشد، اعصابشان تحت فشار قرار بگیرد. مثلاً شما نگاه کنید که به برخی زندانیان دائماً میگویند که میخواهیم شما را به صورت مشروط آزاد کنیم و این فرد در انتظار آزادی میماند. اگر فرد به خودش وعدهی آزادی و یا حتی مرخصی بدهد، چشمهایش دائم به در است که یک کسی در را باز کند و حکم آزادیاش را بیاورد. خب ببینید افراد نادری هستند که در این شرایط قرار نمیگیرند و بی خیال طی میکنند و میگویند حالا هر وقت درِ زندان باز شد و به من گفتند برو، من آن موقع فکر میکنم که آزاد شدم. مخصوصاً خیلی از زندانیان، مثل خودم، که مرخصیشان را هم ندادند. خب من بر اساس آئیننامهی زندان، سالی یک ماه باید مرخصی میرفتم و در عمل، چهار ماه و نیم من طلبکار بودم و دو ماه و نیماش را به من ندادند و دو ماه به آزادیام مانده بود که من را آزاد کردند؛ آن هم در شرایطی که حدس میزدند که من به سمت اعتصاب غذا بروم و در واقع فکر میکردند حالا که من امکان دارد دست به اعتصاب غذا بزنم، بهتر است که همراه با اعتصاب غذا آزاد نشوم.

این قانون وجود دارد که فردی که یک سوم حبساش را کشیده، میتوانند آزادش کنند. خب این را باید اجرا کنند؛ البته در مورد بسیاری از زندانیان مانند سارقین و یا موادیها اجرا میکنند ولی در مورد زندانیان سیاسی- عقیدتی، چنین چیزی اصلاً اجرا نمیشود. ما باز شرایط خوبی داریم، زندانیان عقیدتی را شما نگاه کنید، آنهایی که بهایی هستند، آنهایی که زندانیان نوکیش هستند یا دراویش، اصلاً مرخصی نگرفتهاند…


شما دربارهی آزادیهای اخیر که گفته میشود شامل ۸۰ زندانی سیاسی بوده، چه فکر میکنید؟

این آزادیها را در سه لیست تهیه کرده بودند و افرادی که مثلاً برای مرخصی گرفتن مراجعه میکردند، با این مسئله مواجه بودند که میگفتند شما قرار هست که آزاد بشوید؛ البته مقامات بالای دادستانی این حرفها را میزدند. لیستی در مورد آزادی مشروطیها بود و مربوط به کسانی میشد که یک-سوم یا یک-دوم از دوران حبس خود را طی کرده بودند؛ خب اکثر قریب به اتفاق هم شامل حالشان میشد چرا که اگر حتی، دوازده سال حبس هم داشتند(مثل نسرین ستوده) یک-سوم حبسشان را کشیده و باید آزاد شوند. حالا ما مواردی داریم که حداکثر پنج یا شش سال حبس دارند و اینها باید آزاد شوند. سری دوم به افرادی اختصاص داشت که حکمشان کمتر از این مسئله بود و حبسشان را کشیده بودند و یک مقداری، مثل مورد من، مرخصی طلب داشتند که خب اینها را باید در واقع مرخصی منتهی به آزادی میدادند. یک لیست دیگری بود شامل زندانیانی که بیمار هستند و بیماری صعب العلاج داشتند. شما اگر به شرایطی که برای آزادیِ زندانیان هست، نگاه کنید، افراد شصت سال به بالا، زیر هجده سال، بیمار و غیره باید آزاد شوند ولی در مورد زندانیانِ به قول خودشان امنیتی که زندانیان سیاسی و عقیدتی هستند، چنین کاری انجام نمیشود. ما الان زندانی هشتاد سالهای مثل آقای خانجانی داریم که مرخصی هم به ایشان ندادهاند، حتی وقتی همسرشان فوت کرد هم اجازه ندادند که به مرخصی بروند…


آقای سحرخیز از دورانی که شما به عنوان مدیر کل مطبوعات بودید، به عنوان بهار مطبوعات یاد میشود. در حال حاضر و با توجه به محدودیتهایی که طی سالهای اخیر شاهد آن بودیم، آیا فکر میکنید که در دولت آقای روحانی، فضای مطبوعات در کشور به یک آزادی نسبی خواهد رسید؟ پیش بینی شما در این زمینه چیست؟

من بعید میدانم ما به آن بهاری که شما اشاره میکنید، برسیم و چند دلیل هم دارم. یک این که: ترکیبی که انتخاب شده و پروژهای که دنبال میشود، با آن زمان بسیار فاصله دارد. شما نگاه کنید معاون مطبوعاتی فعلی وزارت ارشاد کسی است که در زمان دولت آقای هاشمی و زمانی که ما دولت را از دست آنها گرفتیم، مدیر کل مطبوعات داخلی بود؛ یعنی من جایگزین آقای انتظامی شدم. خب آدم میتواند شرایط دورهی ایشان را با حال مقایسه کند. حالا افراد متحول هم میشوند ولی بعید میدانم که آقای انتظامی، با در نظر گرفتن تمامی تغییر و تحولات هم، به گونهای باشد که جرات و جسارت و شهامت حمایت از مطبوعات و روزنامه نگاران را داشته باشد. من نمیخواهم از خودم تعریف کنم اما از زمان اصلاحات مخصوصاً در مورد دو سال اول صحبت میکنم. سال هفتاد و شش که ما آمدیم، فقط سی روزنامه آمدند و مجوز گرفتند. تعداد بسیاری از روزنامههایی که حتی همین الان منتشر میشوند، یا قرار هست منتشر شود، همه در آن زمان مجوز گرفتند. در چهار سال آخر دوران آقای احمدی نژاد(اگر اشتباه نکنم)، فقط یک روزنامه مجوز گرفت و آن یک روزنامه هم متعلق به خودشان بود.

من نمی خواهم زیاد هم بد بین باشم. به هر حال فکر میکنم تا آنجایی که برایشان دردسر ساز نباشد و حساسیتهای هستهی مرکزی قدرت را بر انگیخته نکند، اجازهی فعالیت میدهند. مسلماً میزان سانسور و خود سانسوری به اندازهی زمان آقای احمدی نژاد نخواهد بود. از همین یکی-دو ماهی که گذشته میبینیم که خط قرمزها یک مقدار پس زده شده و روزنامهها از کسانی اسم میبرند که قبلاً نمیتوانستند و اصلاً امکانش نبود. در مورد کتاب هم همینطور است…

من امیدوارم که یک فضایی مهیا شود و بتوانیم مطبوعات و نشریاتی را که در واقع تراز یک دولت اعتدال هست، داشته باشیم؛ ولی شما نگاه کنید همین الان روزنامهی نشاط که قرار بود منتشر شود، دچار دردسر شده و البته در مورد روزنامههای دیگر و اینکه فشار خاصی بر رویشان هست یا خیر، اطلاعی ندارم. دولت روحانی تاکید کرده که ما به نهادهای صنفی بها میدهیم اما خب در عمل هیچ اتفاقی برای انجمن صنفی روزنامه نگاران ایران نیافتاده و پلمپ غیر قانونی آنجا باز نمیشود. این تازه در شرایطیست که فردی مثل آقای ربیعی-که خودش روزنامه نگار و اتفاقاً از جمله بنیانگذاران انجمن صنفی بوده- وزیر کار شده و انجمن صنفی هم زیر نظر وزیر کار و با همکاری وزیر ارشاد است. حداقل انتظار میرفت که انجمن صنفی را، مثل خانهی سینما، باز کنند.


در سالهای اخیر و در پی فشارهای دستگاه امنیتی، شاهد این بودیم که تعداد کثیری از روزنامه نگاران ایران، برای بقا کشورمان را ترک کردهاند. به نظر شما این مهاجرتها چه تاثیری روی فضای مطبوعات در کشور در بلند مدت و کوتاه مدت میگذارد؟

در همان دوران بهار مطبوعات ما شاهد یک حجم بسیار زیادی، به ویژه از نسل جوان و جدید، بودیم که میخواستند به حرفهی روزنامه نگاری وارد شوند. دانشکدهی خبرگزاری و دورههای خاصی که وزارت ارشاد در قسمت رسانه برگزار میکرد، حتی دورههایی که به کمک روزنامه نگاران خارجی در ایران برگزار شد، نسلی از روزنامه نگاران را فراهم کرد که آنها در یک حجم زیادی در نشریات فعالیت میکردند. خب درست میفرمایید، تعداد زیادی از اینها جلای وطن کردند و یا تعداد بسیار زیادی از این افراد هم که هنوز در ایران هستند، در عمل نمیتوانند کاری انجام دهند؛ به صورت رسمی و غیره رسمی ممنوع القلم یا ممنوع الکار هستند. تعدادی حکم دارند و از فعالیت مطبوعاتی منع شدهاند، عدهای وقتی قصد میکنند با یک روزنامهای همکاری کنند، با مسئولان آن روزنامه تماس میگیرند و میگویند نباید از این فرد استفاده شود. یک عده هم خب کار کم خطر را ترجیح میدهند و مثلاً رفتهاند در روابط عمومی کار میکنند. به هر حال حرفهی روزنامه نگاری کاری پر خطر هست و این سالها نشان داد که بالاترین تعداد زندانیها از این حرفه بود. در مقطعی ایران بالاترین تعداد روزنامه نگاران زندانی را داشته…

با تمام اینها، از نظر من، ما از لحاظ کمی با کمبود روزنامه نگار مواجه نیستیم. همین امروز که رفته بودم به دفتر یکی روزنامهها سری بزنم، شاهد این بودم که افرادی تماس گرفته بودند و کار پیشنهاد میکردند و مدیر نشریه میگفت که ما کادر خود را بستیم و با کمبود نیرو مواجه نیستیم. دلیلاش هم این است که غیر از رشد تعداد روزنامه نگاران، ما در مقایسه با بهار سال ۷۹ که آن تعطیلیهای فلهای مطبوعات صورت گرفت و در یک شب حدود ۲۰ روزنامه و نشریه را تعطیل کردند، رشد روزنامههایی را که در واقع، در حال حاضر بسته شدهاند هم، داشتیم. خب آن تعداد روزنامه نگاران ما بیکار شدند و طبیعتاً در این سالها که تعداد روزنامههای ما انگشت شمار هست، ما با کمبود کمی مواجه نیستیم هرچند که از لحاظ کیفی میتوانیم مشکل داشته باشیم؛ خصوصاً در مقطع یک سال پیش که روزنامه نگاران را به دلیل عضویت در انجمن جامعهی روزنامه نگاران ایرانی دستگیر کردند، با کمبود دبیر و مسئولین و دست اندرکارهایی که قابلیت خط دهی و برنامه دادن دارند، مواجه شدیم و افرادی که در سطوح پایینتر فعالیت میکردند، به دلیل خلعی که وجود داشت به سطح بالا آمدند و بعضی از اینها را که من میدیدم، میگفتند خب ما الان نمیدانیم باید چه کار کنیم و در واقع تواناهاییهای لازم وجود نداشت…


خیلی ممنونم از شما که وقتتان را در اختیار ماهنامهی خط صلح قرار دادید.




۱۳۹۲ آذر ۶, چهارشنبه

مادر حسین رونقی ملکی: آقای روحانی، آقای احمد شهید! صدای ما مادران رابشنوید


آنچه مادران در مقابل زندان ها می خواهند گاهی یک مرخصی استعلاجی است برای فرزندان شان که بعد از بازداشت
 بیمار می شوند ولی مسولان همچنان اصرار بر زندانی شدنِ آنها دارند. بشنوید صدای مادر حسین رونقی ملکی را که از او در مورد تاثیر زندان بر فرزندان شان، در مورد نحوه پاسخگویی دستگاه قضایی و خواسته های شان از مسولان می پرسم. زندگی روزانه مادران زندانیان سیاسی اینگونه است. جان فرزندان شان در خطر و خودشان خسته از پیگیری های مکرر اما می گویند که ساکت نمی شویم صدای ما را بشنوید. او از مادر سعید زینالی می گوید که بعد از چهارده سال همچنان هر هفته به مقابل زندان اوین می آید تا نشانه ای از بچه اش پیدا کند...می گوید صدای مرا به گوش مسولان برسانید. حسین رونقی ملکی، فعال حقوق بشر و وبلاگ نویس جوان ایرانی است که پس از انتخابات جنجال برانگیز دهمین دوره ریسات جمهوری ایران در آذرماه سال ۸۸ بازداشت و از سوی شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب به ۱۵ سال حبس تعزیری محکوم شد. این زندانی سیاسی که به گفته خانواده اش پیش از بازداشت از سلامت کامل برخوردار بود، بعد از طی روزهای حبس در زندان اوین دچار مشکلات جسمی و بیماری های متعدد شد که ۷ بار تحت عمل جراحی کلیه نیز قرار گرفت. حسین رونقی ملکی ۳۱ اردیبهشت سال ۹۲ با عدم تمدید مرخصی استعلاجی اش به زندان بازگشت. و این روزها دوباره خانواده اش به هر دری می زنند تا برای مرخصی استعلاجی بگیرند. آنها می گویند که جان فرزندشان در خطر است و جایش در زندان نیست اما مسولان تا کنون پاسخ روشنی به این خانواده نداده اند. گفتگوی تلفنی ام با زلیخا موسوی مادر حسین رونقی ملکی را بشنوید که از آنچه در مقابل اوین و در میان خانواده های زندانیان سیاسی می بیند چنین یاد می کند: خشونت، زندانی کرد، شکنجه کردن و کشتنِ فرزندان مان، باعث نمی شود که ما بترسیم و ساکت باشیم، فقط خشم مان را بیشتر می کنند. او همچنین از رییس جمهور جدید ایران می خواهد تا به قول های خود مبنی بر آزادسازی زندانیان سیاسی عمل کند. مادر حسین رونقی ملکی خطاب به دادستانی، مسولان دستگاه قضایی، رییس جمهور ایران و احمد شهید گزارشگر ویژه سازمان ملل می گوید پیش از آنکه برای حسین اتفاقی بیافتد برای او کاری بكنيد.

۱۳۹۲ آذر ۵, سه‌شنبه

جلادان زندان قزل حصار :بعد از مذاكرات ژنو همه شما را اعدام خواهيم كرد

... روز چهارشنبه ۲۹ آبانماه فردی بنام عموزاد بازپرس ویژه دادگاه انقلاب خطاب به یکی از زندانیان در قزل حصار گفته بود که بعد از مذاکرات گروه ۵+۱ همه شما را اعدام خواهیم کرد....

شرايط حاد جسمي اقاي كاظميني بروجردي و عدم درمان وي بدستور دادگاه ويژه روحانيت

 
بنابه گزارش ارسالی به « فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران» تشدید فشارهای غیر انسانی علیه روحانی آزدیخواه آقای کاظمینی بروجردی از طریق عدمدرمان وی بدستور دادگاه ویژه روحانیت ولی فقیه ( دادگاه سرکوب روحانیون آزادیخواه) . آقای کاظمینی بروجردی علاوه بر بیماریهای قبلی که همچنان بدون درمان باقی مانده است، اخیرا وضعیت بیماری چشماهایشان وخیم تر شده است. در اثر شکنجه هایی که در سالهای طولانی اسارت در زندان، به شبکیه چشم ایشان آسیب جدی وارد کرده است، سوء تغذیه و بهداشت در زندان نیز باعث تشدید آن شده بطوریکه در حال حاضر، ایشان 90 درصد از بینایی یکی از چشمهای خود را از دست داده اند. عدم رسیدگی درمانی باعث آبریزش شدید از دو چشم ایشان گردیده است که رنج مضاعفی را برای این زندانی که در سن پنجاه و پنج سالگی، هشتمین سال اسارت بی وقفه اش را میگذراند پدید آورده است گذران این سالها در زندان، بیمارهای متعدد و بسیار خطرناکی را برای آقای بروجردی ایجاد کرده از جمله این بیماریها پارکینسون، ناراحتی قلبی و تنفسی و دیابت و سنگ کلیه می باشد. این زندانی عقیدتی به علت مقاومت در برابر خواست علی خامنه ای مبنی بر نوشتن توبه نامه و برگشت از عقایدش از حق درمان محروم است، در زندان در حال مرگ تدریجی است. عدم مداوای بیماران در زندانی نوعی قتل خاموش است و آقای خامنه ای مسئول مستقیم جان آقای کاظمینی بروجردی و سایرزندانیان است. خانواده و هواداران این زندانی محروم از درمان و وکیل از کلیه سازمانها و مدافعین حقوق بشر خواستار اقدام فوری وجدی برای انتقال ایشان به بیمارستان جهت درمان فوری و کامل و همچنین آزادی بدون قید و شرط ایشان می باشند. خانواده و هواداران آقای کاظمینی بروجردی 

تجمع كارگران پلي اكريل اصفهان در اعتراض به بازداشت چهار كارگر همكار


خبرگزاری ايلنا گزارش داد که صدها کارگر کارخانه پلی اکریل اصفهان با ارسال طوماری به مجلس خواستار آزادی چهار کارگر بازداشت شده این واحد تولیدی شدند که برای آنها به اتهام اخلال در نظم، قرار بازداشت دو ماهه صادر شده است. خبرگزاری ايلنا گزارش داد که صدها کارگر کارخانه پلی اکریل اصفهان با ارسال طوماری به مجلس خواستار آزادی چهار کارگر بازداشت شده این واحد تولیدی شدند که برای آنها به اتهام اخلال در نظم، قرار بازداشت دو ماهه صادر شده است.   جواد لطفی، عباس حقيقی، کيومرث رحيمی و احمد صابری با ادامه اعتراض های صنفی ۱۵۰۰ کارگر کارخانه پلی اکريل، توسط کسانی که ايلنا، ماموران نهادهای نظارتی ناميد، در بامداد پنجشنبه گذشته بازداشت شده بودند.   این بازداشتها در شرایطی صورت گرفت که عبدالرضا رحمانی فضلی، وزير کشور، ۱۷ روز قبل از آن با تأکيد بر اينکه «برخورد راه مناسبی با تجمع های کارگری نيست» گفته بود: «حرفهای معترضين در تجمعات کارگری در کنار سخنان صاحبان صنايع بايد شنيده شود.»   به گزارش خبرگزاری ايلنا، کارگران کارخانه پلی اکریل به تلاش کارفرما برای جداسازی شرکتهای زير مجموعه معترضند و می گویند: با واگذاری اين شرکتها، قرارداد کاری به زيان آنها تغيير میکند.    اين کارگران همچنين بر اساس فيلمهايی که در شبکه اجتماعی يوتيوب قرار گرفته است، خواستار استعفای برخی اعضای هيات مديره کنونی اين کارخانه، تشکيل شورای اسلامی کار و بازگشت به کار تمامی کارگرانی هستند که به دليل فعاليت در اين تشکل صنفی فسخ قرارداد شدهاند.   این در حالی بود که به گزارش خبرگزاری مهر، کريم فروزان، مديرعامل کارخانه پلی اکريل روز ۱۳ آبان گفت: «هيچ يک از خواستههای اعلام شده از سوی کارگران اعتصاب کننده پلی اکريل  قانونی نيست و مافيای واردکنندههای کالاهای چينی با استفاده از ظرفيت کارگران کارخانه اين اعتصابها را مديريت میکنند.»    مدير عامل کارخانه پلی اکريل همچنين اشاره کرد که برخی به گفته او، از بيرون میخواهند با وارد کردن فشار توليد داخل را فلج کنند.   همزمان، محسن نيرومند، معاون روابط کار اداره کل کار، تعاون و رفاه اجتماعی استان اصفهان، به خبرگزاری مهر گفت که خواسته کارگران در مورد برکناری مدير عامل کارخانه، به روش اعتصاب، قانونی نيست.   اين مقام وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی هشدار داد که در کشور ايران قانون حاکم است و کارگران نمیتوانند به گفته او، با اعتصاب و تجمع و قانونشکنی کاری از پيش ببرند.   اين اتهامها در حالی به کارگران پلی اکريل وارد شد که به گزارش خبرگزاری ايلنا، از هشتم آبان سال جاری تاکنون چرخ توليد در اين واحد توليدی به خاطر اعتراضهای صنفی و نوبتی ۱۵۰۰ کارگر آن نخوابيده است.   در همين ارتباط، به نوشته ايلنا، شش روز پس از بازداشت چهار کارگر کارخانه پلی اکريل اصفهان، حدود يک صد تن از کارگران اين کارخانه صبح روز سهشنبه به منظور آنچه «نشان دادن حسن نيت به مسئولان» عنوان شد، تجمع اعتراضی خود را به داخل مسجد کارخانه بردند و خواستار آزادی همکاران بازداشتیشان و تحقق خواستههای صنفی خود شدند.   به نوشته ايلنا، يکی از کارگران تجمع کننده گفت: «آزادی کارگران بازداشت شده به معنی چشمپوشی معترضان از پيگيری خواستههای صنفیشان نيست و با آزادی آنان، نحوه اعتراضهای صنفی به حالت سابق، يعنی برگزاری اجتماع آرام در محوطه کارخانه و هنگام تغيير شيفت کاری بدون ايجاد خلل در روند توليد، باز خواهد گشت.»   در عين حال، بر اساس آخرين گزارش ايلنا، ۴۰۰ تن از کارگران اين کارخانه با امضا طوماری خواستار توجه نمايندگان مجلس به مشکلات صنفیشان شدند.   در اين نامه، با اشاره به بازداشت چهار کارگر پلی اکريل، از نمايندگان مجلس پرسيده شده است: «آيا وقت آن نيست که به وضعيت کارگران اين مجموعه رسيدگی شود؟»   در همين حال، چهار تشکل کارگری خواستار آزادی کارگران بازداشتی پلی اکريل اصفهان شدند.   سنديکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه، اتحاديه آزاد کارگران ايران، سنديکای کارگران فلزکار و مکانيک و کميته هماهنگی برای ايجاد تشکل های کارگری همچنين از مطالبات صنفی ۱۵۰۰ کارگر کارخانه پلی اکريل حمايت کردند.

عفو بين الملل خواستار اجراي وعده هاي حقوق بشري روحاني شد


عفو بینالملل با انتشار بیانیهای در روز دوشنبه (۲۵ نوامبر/۴ آذر) تصریح کرد که بهرغم قولهای روحانی در زمان انتخابات ریاست جمهوری، موضوعات حقوقبشری همچنان فاقد اولویت در دولت جدید هستند و از جمله موضوعات اصلی دولت جدید به شمار نمیآیند. عفو بینالملل با اشاره به توافقات جدید اتمی میان ایران و گروه ۱+۵، در بیانیه خود تاکید کرده که وضعیت حقوقبشر در ایران در سایه مناقشه اتمی قرار داشته و حال زمان آن فرا رسیده که شرایط به سود رعایت حقوق بشر تغییر یابد. بیانیه عفو بینالملل در همین زمینه به خبر توییتری روحانی اشاره میکند که در آن روحانی "خشنودی خود را از توافق هستهای در طی صد روز" زمامداریاش اعلام کرده است.

انتظار بي نتيجه براي رئيس جمهور سابق

احمدي نژاد،خزانه خالي،تحريم و ديگر هيچ

آرش بهمنی

همزمان با درخواست نهادهای حقوقبشری از دولت روحانی برای رعایت حقوقبشر٬ وی گزارش صد روز نخست کاری دولت خود را ارائه کرد؛ گزارشی که بیش از هر چیز٬ روی بیان مشکلاتی که از دولت احمدینژاد به دولت جدید به ارث رسیده٬ تمرکز داشت. همزمان با این گزارش٬ ویرایش نخست منشور حقوقشهروندی دولت نیز نوشته و روی سایت ریاستجمهوری قرار گرفت. منشوری که روحانی از مردم خواسته آن را مطالعه کنند و درباره آن نظر دهند. روحانی پس از پیروزی در انتخابات وعده داده بود که در صد روز نخست کاری خود٬ گزارشی از وضعیتی که دولت وی کشور را تحویل گرفته و همچنین اقداماتی که انجام شده٬ به مردم ارائه خواهد کرد. وی همچنین گفته بود که دولت در صد روز نخست٬ برخی از مشکلات اقتصادی را حل خواهد کرد. این وعدههای روحانی باعث شد که سایتهایی برای زیرنظر گرفتن عملکرد وی در صد روز نخست تشکیل شود. برای مثال سایت "روحانیسنج" هفته گذشته با انتشار گزارشی٬ نوشته بود که "ﺗﺎ ﺑﻪ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﻧﺘﺎﻳﺞ ﻣﺎ ﺍﺯ ۴۶ ﻭﻋﺪ​ﻩﯼ ﺭﻭﺣﺎﻧ​ﯽ ﺑﺪﻳﻦ ﺷﺮﺡ ﺍﺳﺖ:ﻭﻋﺪ​ﻩﻫﺎﯼ ﻣﺤﻘﻖ ﺷﺪﻩ: ۴ - ﻭﻋﺪ​ﻩﻫ​ﺎﯼ ﺩﺭ ﺣﺎﻝ ﭘﻴﮕﻴﺮﯼ: ۱٥ - ﻭﻋﺪ​ﻩﻫﺎﯼ ﻣﺤﻘﻖ ﻧﺸﺪﻩ: ۲ - ﻭﻋﺪ​ﻩﻫﺎﯼ ﭘﻴﮕﻴﺮﯼ ﻧﺸﺪﻩ: ۲۵. ﺩﺭ ﺣﻮﺯﻩ ﺍﻗﺘﺼﺎﺩ، ﭘﮋﻭﻫﺸﮕﺮﺍﻥ ﺭﻭﺣﺎﻧ​ﯽﺳﻨﺞ ﺍﺯ ﻣﺠﻤﻮﻉ ۱۴ ﻭﻋﺪﻩ، ۸ ﻭﻋﺪﻩ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺣﺎﻝ ﭘﻴﮕﻴﺮﯼ ﻭ ﻳﮏ ﻭﻋﺪﻩ ﺭﺍ ﻣﺤﻘﻖ ﺷﺪﻩ ﺗﺸﺨﻴﺺ ﺩﺍﺩ​ﻩﺍﻧﺪ. ﺩﺭ ﺳﻴﺎﺳﺖ ﺧﺎﺭﺟﯽ، ﺳﻪ ﻭﻋﺪﻩ ﺍﺯ ﭼﻬﺎﺭ ﻭﻋﺪﻩ ﺩﺭ ﺣﺎﻝ ﭘﻴﮕﻴﺮﯼ ﻭ ﺩﺭ ﺯﻣﻴﻨﻪ ﺍﻣﻮﺭ ﺩﺍﺧﻠﯽ، ﺍﺯ ﻣﺠﻤﻮﻉ ۱۳ ﻭﻋﺪﻩ، ۵ ﻭﻋﺪﻩ ﺩﺭ ﻭﺿﻌﻴﺖ ﭘﻴﮕﻴﺮﯼ ﻫﺴﺘﻨﺪ. ﺍﮐﺜﺮﻳﺖ ﻭﻋﺪ​ﻩﻫﺎﯼ ﻣﺤﻘﻖ ﺷﺪﻩ ﻭ ﻫﻤﭽﻨﻴﻦ ﻣﺤﻘﻖ ﻧﺸﺪﻩ ﺩﺭ ﺑﺨﺶ ﻓﺮﻫﻨﮕﯽﺍﺟﺘﻤﺎﻋﯽ ﺩﻳﺪﻩ ﻣ​ﯽﺷﻮﻧﺪ: ۳ ﻭﻋﺪﻩ ﻣﺤﻘﻖ ﺷﺪﻩ، ۲ ﻣﺤﻘﻖ ﻧﺸﺪﻩ، ۱ ﻭﻋﺪﻩ ﺩﺭ ﺣﺎﻝ ﭘﻴﮕﻴﺮﯼ ﻭ ۸ ﻭﻋﺪﻩ ﭘﻴﮕﻴﺮﯼ ﻧﺸﺪﻩ". دولت روحانی همچنین به اقدام انتشار متنهایی با عنوان "گزارش صد روزه به مردم" در بخشهای مختلف کرده و تصویری کلی از وضعیت کشور را به دست داده است. خود او نیز در مصاحبهاش طىّ توضیحی در اين باره گفت: "این گزارش سه بخش دارد که یک بخش آن امشب توسط رییس جمهور منتخب به مردم گزارش داده میشود و گزارش دوم به صورت مکتوب در رسانهها و سایتها منعکس میشود و سومی توسط وزرا، مسئولان و معاونان در بخشهای خود از طریق مصاحبه با صداوسیما، خبرگزاریها و رسانهها به اطلاع مردم خواهد رسید".  رییس دولت یازدهم٬ در گفتوگوی تلویزیونی خود٬ با اشاره به وضعیت اقتصادی کشور در مدت زمان ریاست محمود احمدینژاد٬ برخی از مشکلات دولت خود را در آغاز کار بیان کرد. وی با اشاره به کمبود گندم گفت: " در اولین روزهای بعد از انتخابات، اولین مشکلی که با آن روبرو شدیم و برای من نگرانکننده بود، شرایط کالاهای اساسی در کشور بود. گزارشی از وزارت صنعت، معدن و تجارت گرفتم و در آن گزارش در ارتباط با وضعیت کالاهای اساسی در کشور توضیح داده شده بود. آنچه در گزارش آمده بود، مرا بسیار نگران کرد، چراکه ما فکر میکردیم کالاهای اساسی برای سه - چهار ماه در انبارها وجود دارد ولی در آن گزارش که سه - چهار روز بعد از انتخابات به دست ما رسید قید شده بود که کشور از لحاظ کالاهای اساسی از جمله گندم دچار مشکلاتی است، مثلاً در یکی از استانها برای سه روز در سیلوها گندم وجود داشت". این البته تنها مشکل دولت روحانی در ابتدای کار خود نبود: "خزانه کشور جایی است که درآمدهای دولت به آنجا منتقل میشود و مخارج هم از آنجا تامین میشود. طبق قانون بودجه باید ماهانه ۱۷ هزار و ۵۰۰ میلیارد تومان درآمد میداشتیم. چون طبق قانون بودجه درآمد ما در سال ۲۱۰ هزار میلیارد تومان بوده است. روزی که من کار خود را شروع کردم یعنی ۱۲ مردادماه، موجودی خزانه حدود ۱۲۸۰ میلیارد تومان بود. ما باید آخر ماه، میزان ۷ هزار و ۵۰۰ میلیارد تومان حقوق پرداخت میکردیم که از این مبلغ فقط ۲ هزار و ۸۷۰ میلیارد تومان در خزانه موجود بود. یعنی دولت باید بیش از ۴ هزار و ۶۰۰ میلیارد تومان از بانک استقراض میکرد". شهریور ماه گذشته٬ احمد توکلی، عضو کمیسیون برنامه و بودجه مجلس٬ با اشاره به اینکه "حساب ذخیره ارزی ایران جارو شده "٬ گفته بود: "در حساب ذخیره ارزی از ۱۷۶ میلیارد دلار ۱۶۱ میلیارد دلار را بخش دولتی استفاده کرده است". بنا بر ادعای توکلی "تمام ارزهای نفتی را در بخش دولتی استفاده کردهایم و تنها ۱۰ درصد صرف بخش خصوصی و تعاونی شد… عدهای میگویند حساب ذخیره ارزی دیگر وجود ندارد. دلیل این موضوع این است که این حساب جارو شده است و ۱۹٫۴ تعهدی دارد که منابع ندارد و این شرایط رکود تورمی را درست میکند. دولت در پایان سال گذشته ۲۷۸ هزار میلیارد تومان به بانکها و موسسات بدهکار است". با این حال محمود احمدینژاد٬ در روزهای پایانی دولت خود٬ در گزارش عملکردش گفته بود: "ذخایر ارزی امروز ما در تاریخ بینظیر است. اکنون به واسطه تحریمها به بانک مرکزی فشار میآید، اما پشتوانه آن قوی است. ذخیره ارزی امروز بالای ۱۰۰ میلیارد دلار است که این مبلغ با محاسبه میزان ذخیره طلای کشور است و همچنین سرمایه صندوق توسعه ملی بالای ۵۰ میلیارد دلار است". حسن روحانی اما آمار دیگری نیز از عملکرد دولت محمود احمدینژاد ارائه کرد: "ما سالهایی داشتهایم که تورم بالا بوده ولی رشد منفی نبوده و سالهایی هم داشتهایم که رشد بالا بوده ولی تورم خیلی بالا نبوده است. اما در سال ۹۱ ما تورم بالای ۴۰ درصد و رشد منفی داشتهایم. این شرایط که در این حد رکود و تورم بالا باشد، در تاریخ ۵۰ ساله کشور بیسابقه بوده البته به غیر از سال ۵۷ و ۵۸ که استثنا هستند". روحانی همچنین درآمد دولتهای نهم و دهم از فروش نفت را "حداقل ششصد میلیارد دلار" اعلام کرد و بابت تبدیل دولتهای نهم و دهم به بدهکارترین دولتها٬ متعجب بود. رئیس دولت گفت احمدی نژاد در سفرهای استانی ۲۱۱ هزار میلیارد تومان تعهد ایجاد کرده که ۷۰ درصد آن عملی نشده است. روحانی میگوید ۱۶ سال نیاز است که به این تعهدات عمل شود. او اضافه کرد: "کل پایه پولی کشور از اول خلقت پول تا به حال ۱۰۰ هزار میلیارد تومان بوده است که ۴۳ هزار میلیارد تومان آن صرف مسکن مهر شده است. یعنی بخش بزرگی از تورم ما، از اینجا نشأت میگیرد و بخش بزرگی از تورمی که مردم تحت فشار آن هستند، مربوط به مسکن مهر است". گزارش روحانی از وضعیت کشور در حالی ارائه شده که پیش از این بخشهایی از اصولگرایان خواستار آن شده بودند که این گزارش محرمانه باشد. آن زمان روزنامه اعتماد در گزارشی پیرامون همین موضوع٬ نوشته بود: "از پايان نخستين جلسه هيات دولت كه ۲۷ مرداد ماه گذشته برگزارشد تا به امروز همه دولتمردان و وزرا و معاونانشان مشغول تدوين گزارش كار و شرح ماوقع وزارتخانه ها و سازمان هاي اجرايي تحت مسووليت شان به تيم رييس جمهوري هستند. خبرها درباره چگونگي اين گزارش و ارائه آن به مردم متفاوت است و هنوز دقيقا مشخص نيست كه محتواي اين گزارش شامل چه بند هايي مي شود. فعلاهمه چيز محرمانه و درگوشي از سازمان ها و وزارتخانه ها تا پاستور روانه مي شوند. پاستورنشينان هم هنوز تصميمي درباره انتشار جزييات آن و بايد ها و نبايدهايش نگرفته اند و با تاكيد بر اينكه گزارش ها جمع آوري شده است از ارائه آن به مردم در صدروزگي دولت خبر مي دهند. همين سكوت سبب شكل گيري شايعات بسيار درباره گزارش صد روزگي روحاني به مردم شده است. برخي مي گويند آنقدر كارنامه وزارتخانه ها در دولت قبلي ناخوشايند است ودرباره علني كردن خط قرمز وجود دارد كه بسيار بعيد است بگذارند روحاني شفاف و روشن با مردم از مشكلات پيش رويش سخن بگويد. برخي ديگر نيز با بيان اينكه آنچه از احمدي نژاد به ميراث مانده مهم نيست مهم اين است كه روحاني در اين مدت چقدر به شعار هايي كه داده جامه عمل پوشانده است". روزنامه اصولگرای سیاستروز نیز درباره ارائه این گزارش به مردم چنین نوشته بود: "حال که به زمان ارائه گزارش ۱۰۰ روزه رئیسجمهور نزدیک شدهایم، اعتقاد داریم که مردم هیچگاه نامحرم نبوده و نخواهند بود، اما با توجه به فضای سیاسی کشور به خاطر گفتوگوهای هستهای مناسب خواهد بود تا این گزارش نخست به محضر رهبر معظم انقلاب ارائه شود.در صورتی که در این گزارش موارد خاصی وجود دارد که نیازمند پیگیریهای لازم است، به مجلس و قوه قضاییه نیز گزارش ارائه شود و براساس صلاحدید مقام معظم رهبری نسبت به آن تحقیق و بررسیهای بیشتری صورت گیرد تا از ایجاد فضای یاس و ناامیدی در افکار عمومی جلوگیری کند. این اقدام علاوه بر این اساس که دست رسانههای معاند، آنهایی که دنبال سیاهنمایی از اوضاع کشور را دارند کوتاه خواهد ساخت و از اقدامات بعدی آنها جلوگیری خواهد کرد، علاوه بر این که از متهم ساختن دیگران در افکار عمومی هم مبرا خواهد بود". پیش از ارائه گزارش روحانی٬ خبرگزاری فارس٬ درباره وعدههای اقتصادی دولت نوشته بود: بر اساس این گزارش، مخالفان از جمله خبرگزاری فارس بر روی ناتوانی دولت در مهار گرانی و تورم تاکید کرده اند و با مقایسه قیمت ها از زمان ۲۵ مرداد تا ۲۵ آبان چنین نتیجه گرفته اند: "یکی از شعارهای کلیدی دولت تدبیر و امید، بهبود معیشت مردم در ۱۰۰ روز نخست آغاز به کار این دولت بود. برهمین اساس، دولت یازدهم در روزهای آغاز فعالیت خود مصوبه ۳۵ بندی برای رونق اقتصادی در کوتاه مدت (۱۰۰ روز) تصویب کرد. براساس اعلام مسئولان دولتی، قرار نیست تا پایان سال شوک جدیدی به اقتصاد وارد شود تا بازار آرامش و ثبات را تجربه کند. در همین حال، مقایسه قیمت خرده فروشی کالاهای اساسی در ۲۵ مردادماه سال جاری با روز جاری حکایت از آن دارد که دولت باید اقدامات موثرتری را در زمینه بهبود معیشت خانوارهای ایرانی انجام دهد تا سرانجام شاهد ثبات بیشتری در قیمتها در بازار باشیم". روحانی در گزارش خود٬ همچنین اشارهای هم به بحث توافق ژنو داشت: "در موضوع هستهای اگر پیشرفتی داریم، به خاطر حمایت و هدایت رهبری و همچنین حضور مردم است. البته دولت و دیپلماتهای ما نیز تلاش کردند. من در موضوع هستهای به مردم اطمینان میدهم که به تعبیر شما اولین قفل باز شده و پایههای ساختمان تحریمها لرزیده است و مردم در این قضیه شک نکنند؛ گرچه برخی در دنیا شعارهایی میدهند و البته چارهای ندارند و باید صورتشان را سرخ نگه دارند… انشاءالله سیستم بانکی و روابط بانکی ما با اجرای این توافق متحول میشود. در این توافق بیان شده که تحریمهای جدیدی اعمال نخواهد شد و این خود یعنی محدود شدن و مهار تحریمها". مساله یارانهها نیز از دیگر مسایل مورد اشاره حسن روحانی بود. وی گفت که دولت باید هر ماه ۳۵۰۰ میلیارد تومان پرداخت کند ولی از منابع حاملهای انرژی تقریبا نیمی از آن تامین میشود و دولت ماهانه کسری دارد. به گفته روحانی٬ دولت تا پایان سال همین رویه را برای پرداخت یارانه ادامه میدهد اما پس از آن تغییراتی صورت خواهد گرفت که یکی از آنها ارائه بسته کالایی به اقشار کمدرآمد است.  وی همچنین اشارهای هم به مسایل فرهنگی و امنیتی داشت. به گفته روحانی "دولت باید از تصدیگری در حوزه فرهنگ دست بردارد و فضای امنیتی نیز باید کنار برود... خیلی از نویسندگان ممنوعالقلم بودند که در این دولت توانستند دوباره قلم بزنند… بهترین مرجع در حوزه فرهنگ افکار عمومی است". وی همچنین اضافه کرد که فضای امنیتی کمتر شده است اما زمان میبرد. گروهها و جناحهای سیاسی باید به هم نزدیک شوند؛ هدف این است که کینهها کنار گذاشته شود. روحانی اما در سخنان خود اشاره کرد که دولت همه اختیارات را ندارد اما وی به عنوان رئیس جمهور بنا دارد به وعدههایش عمل کند.

آقای خامنه ای هم نوشته خلافت علی، الهی نبود



فرشته قاضی

همسر علی اصغر غروی در مصاحبه با "روز" با ابراز نگرانی شدید از وضعیت جسمانی او گفت که پاسخ بیان عقیده، زندان نیست و اگر این عقیده را قبول ندارند شبهات را برطرف کنند، نقد کنند و بنویسند نه اینکه به زندان بکشند و بیش از ۲۰ روز هیچ خبری از او و وضعیت او ندهند. خانم علیزاده گفت که خود آقای خامنه ای هم در کنگره هزاره ۶۰ نهج البلاغه، حدود سه صفحه از مقاله ای را که درباره نهج البلاغه نوشته بودند پیرامون این بود که خلافت حضرت علی، الهی نبوده حالا چرا آقای غروی را به خاطر بیان همین در مقاله ای در روزنامه بازداشت کرده اند و چنین برخوردی میکنند؟ علی اصغر غروی، عضو شورای مرکزی نهضت آزادی ایران و مسئول شاخه اصفهان این تشکل سیاسی است. او ۱۹ آبان ماه پس ازاحضار به دادگاه انقلاب در شهر اصفهان بازداشت شد و همسرش می گوید که در زندان اوین، زندانی است. "امام؛ پیشوای سیاسی یا الگوی ایمانی؟" عنوان مقاله ای است که به قلم آقای غروی در روزنامه بهار منتشر شد؛ مقاله ای که به توقیف روزنامه بهار، بازداشت سه روزه مدیرمسئول این روزنامه و سپس بازداشت نویسنده منجر شد.اگر چه روزنامه بهار، سه روز پس از انتشار این مقاله در توضیحی، چاپ آن را اشتباه خوانده و از توقف خودخواسته انتشار خود خبر داده بود، اما توقیف شد و رئیس قوه قضائیه هم ۸ آبان ماه در جلسه مسئولان عالی قضایی عنوان کرد محتواي آن موهن و از نظر علمي، تاريخي و روايي سخيف است. ناصر مکارم شیرازی هم گفت که نباید تنها به توقیف روزنامه قناعت شود. خانم علیزاده، همسر آقای غروی اما در مصاحبه با "روز" میگوید: "قسمت امامت این مقاله که هیچ نقصی ندارد یعنی ایشان در مقاله شان بر اساس اعتقادی که از نظر امامت دارند، حضرت علی را تا زعامت کبری برده اند. ایشان در بخشی که مربوط به خلافت است نوشته اند که خلافت حضرت علی، الهی نبوده. از خطبه های نهج البلاغه دلیل آورده اند که اگر الهی بود حضرت علی هرگز نباید اجازه میداد ابوبکر، عمر و عثمان، خلافت را به دست بگیرند. یعنی اگر حکم الهی بود نباید اجازه میداد. همین خلافتی که برخی مدعی هستند الهی بوده و به همین خاطر برآشفته اند را حضرت علی در سه خطبه نهج البلاغه به عطسه بز تشبیه میکند یعنی خلافت و حکومت را به عطسه بز تشبیه میکند. حالا به این ایراد گرفته اند در حالیکه علامه طباطبایی و آیت الله مطهری همین عقیده را داشتند. حتی خود آقای خامنه ای در کنگره هزاره ۶۰ نهج البلاغه، همین مطالب را نوشته اند. یعنی حدود سه صفحه از مقاله ای که آقای خامنه ای درباره نهج البلاغه نوشته اند پیرامون این است که خلافت حضرت علی الهی نبوده. حالا چرا در این موقعیت به این قسمت مقاله آقای غروی ایراد گرفته شده و آقای غروی را به خاطر بیان عقیده اش زندانی کرده اند، من نمیدانم." او می افزاید: "اتهام آقای غروی در واقع بیان عقیده اش است. همه این مقاله را خوانده اند، مقاله و بیان عقیده که نباید منجر به زندان شود. می توانستند تذکر دهند یا اگر این عقیده را قبول ندارند نقد بنویسند و در نقد با دلایل مستدل آن را رد کنند. نه اینکه الان بیش از ۲۰ روز است ما از ایشان کاملا بی خبر هستیم. اطلاعی از وضعیت ایشان نداریم که در داخل زندان در چه وضعیتی به سر می برند در صورتی که بیماری های مختلف دارند و این مرا به شدت نگران کرده است. وگرنه ایشان دفعه اول نیست زندانی می شوند قبلا ۵ یا ۶ بار بازداشت شده و ماهها زندانی بوده اند و پیش آمده که ما چند ماه خبری از او نداشتیم. الان خیلی نگران هستم به این دلیل که ایشان خیلی مریض بودند. نگران وضعیت جسمی ایشان هستم. اگر حالت بیهوشی که به ایشان دست می دهد در زندان و در تنهایی بیفتد چی؟ من نگران همین هستم." به گفته خانم علیزاده، همسرش تاکنون هیچ تماس تلفنی نگرفته: "نه تماسی گرفتند نه تلفن داشتیم و نه ملاقات و در بی خبری کامل هستیم. از وقتی بازداشت شده اند هیچ خبری از ایشان نداریم. از اتهامی هم که تفهیم کرده اند اطلاع ندارم، منتهی با پی گیری هایی که من کردم روشن شده روز چهارشنبه بازداشت موقت ایشان تایید و به دادگاه دیگری فرستاده شده. نمیدانم چه دادگاهی، دادگاه کیفری یا هر چی به ما نگفته اند. دیروز توانستیم وکالت نامه وکیل را ببریم زندان اوین که گفتند خود وکیل باید بیاید و نمیدانیم برای دادگاه می پذیرند یا نه". همسر آقای غروی می گوید:" من نامه ای به آقای روحانی نوشته ام.اگر تا یک هفته اقدامی نشود آن را منتشر خواهم کرد. نوشته ام که درست است مشغول مساله هسته ای هستید ولی امیدوارم به مساله حقوق بشر و زندان ها و مخصوصا وضعیت زندانی من رسیدگی کنید. به رئیس قوه قضائیه نامه نوشته ام، به اقای اژه ای نامه نوشته ام. من که دسترسی به اینها ندارم ولی پی گیر هستم. البته امیدوارم به طور کلی وضعیت زندانیان ما تغییر کند نه فقط آقای غروی.تاکید میکنم نگرانی من صرفا و بیشتر به خاطر حال جسمانی ایشان است. تنگی کانال دارند، آرتروز گردن دارند. دو سه سال اخیر خانه نشین بود. کار میکرد اما چند قدم راه می رفت پاهایش خواب می رفت. مشکل زیاد ولی قابل تحمل بود. ولی حالت اخیری که در سلسله اعصاب و مغز ایشان پیش آمده نگران کننده است.ممکن است بیهوش شود و زمین بیفتد، آن وقت چه خواهد شد؟ من از این بابت خیلی ناراحت هستم. بارها به دادگاه رسانه رفته و این وضعیت را گفته ام. گفته اند سعی کردیم انفرادی نباشد اما این از نگرانی ما کم نمیکند. ما فقط نگران هستیم و وضعیت آقای غروی، وضعیتی بحرانی است". روز گذشته بیش از ۳۰۰ تن از فعالان فرهنگی و اجتماعی شهر اصفهان هم در نامه سرگشاده ای به رئیس قوه قضائیه خواستار آزادی هر چه سریع تر دکتر غروی شدند. آقای غروی در مقاله خود، جایگاه معنوی و ایمانی امام اول شیعیان را از جایگاه او جدا کرده و نوشته بود:" خلافت، امری انتصابی از جانب خداوند نیست و جانشین سیاسی رسول خدا باید توسط مردم انتخاب شود". او توضیح داده بود: "علی (ع) خود در جایجای نهجالبلاغه بر این نکته تاکید مینهد که حکومت سیاسی از طریق بیعت و رای در اختیار قرار میگیرد. به عنوان نمونه امیرالمومنین در نامه ششم نهج البلاغه خطاب به معاویه مینویسد: «مردمی که با ابوبکر و عمر و عثمان بیعت کردند، هم بدانسان بیعت با مرا پذیرفتند. پس کسی که حاضر است نتواند دیگری را خلیفه گیرد و آنکه غایب است نتواند کرده حاضران را نپذیرد. شورا از آن مهاجرین و انصار است. پس اگر اینان بر امامت کسی گرد آمدند و او را امام خود نامیدند، خشنودی خدا هم در آن است». علی(ع) هرگز از حقی در امر خلافت و حکومت که از جانب خدا برای او در نظر گرفته شده و توسط پیامبر ابلاغ شده باشد، حرفی به میان نمیآورد. حتی آنجا که میخواهد از حق خود برای خلافت دفاع کند، بر ارزشها و شایستگیهای خودش تاکید میکند و مردم را بر این نکته «آگاه» میسازد که مبادا در «انتخابِ» خود دچار اشتباه شوند. در تمام خطبههای نهجالبلاغه، نسبت بین «آگاهی و انتخاب» چنان آشکار است که جای هیچ تردیدی باقی نمیگذارد که نگرش علی(ع) به مقوله حکومت چگونه و چیست! علاوه براین، نگاهی به گفتار،منش و کنش وی در طول ۲۵ سال کنارهگیری و ۵ سال حکومت، موید این مطلب است".

رسایی: "جام زهر" بود

انتقاد مستقیم از علی خامنه ای



با وجود تلاش سه روزه جناح های سیاسی اعتدال گرا و اصولگرا برای معرفی توافق هسته ای ژنو ۳ به عنوان توافقی که در آن برد ایران به مراتب بیشتر از غرب بوده است، سرانجام یک نماینده تندروی عضو حلقه پایداری از کلمه "جام زهر" درباره این توافق استفاده کرد و گفته های وی با بازتاب وسیعی در سطح رسانه هاهمراه شد.

واژه "جام زهر" که آیت الله خمینی از آن برای توصیف پذیرش قطعنامه ۵۹۸ استفاده کرده بود، با حساسیت دستگاه های تبلیغاتی جمهوری اسلامی همراه است.

با این حال و با وجود آنکه جبهه پایداری در روزهای پس از توافق ژنو ۳، گفته ها حاکی از آن بود که این توافق با تایید و نظارت آیت الله خامنه ای حاصل شده، یک روحانی مدعی ذوب در ولایت، آن را به جام زهر مانند کرد؛ جامی زهری که نشانه ای از برد ـ برد در آن نیست.

بنا به نوشته رسانه های داخلی، حمید رسایی، نماینده تندروی عضو جبهه پایداری که از سوی علی مطهری لقب "کاسب فتنه" را گرفته، دیروز در یک تذکر آیین نامه ای و به بهانه گزارش روزنامه شرق مبنی بر پرداخت ۸ میلیارد دلار پول بلوکه شده ایران توسط آمریکا، چنینگفت: "یک جام زهری به مردم داده شده ولی با ابزار رسانهای میخواهند آن را تبدیل به شربت شیرین کنند".

او که یک نسخه از روزنامه شرق را بالای سرش گرفته بود، فریاد زد: "صبح امروز برخی روزنامهها تیتر یک زدند که آمریکا ۸ میلیارد دلار اموال ایران را آزاد کرده و سخنگوی دولت این موضوع را تأیید کرده است. بنده امروز از آقای نوبخت در این زمینه سؤال کردم که او گفت این دروغ است و من اصلا چنین چیزی نگفتم و اصلا چنین موضوعی صحت ندارد و من نمیدانم عدد ۸ را از کجا آوردهاند. برخی از این رسانهها پایگاه دشمن هستند و آقای نوبخت گفت این خبرها برای مردم توقع ایجاد میکند".

اما او تنها کسی از درون جریان وابسته به پایداری نبود که توافق اتمی را با الفاظی خارج از چارچوب تعیین شده حکومت توصیف کرد.

اکبر جباری، از دیگر اعضای جبهه پایداری و باجناق غلامحسین الهام نیز در صفحه فیس بوک خود توافق ژنو را "ذلت و مفتضح" نامید و مسبب آن را "خامنه ای" و "جلیلی" دانست.

او در این مطلب که ساعتی پس از انتشار نام "خامنه ای" از آن حذف شد، نوشته بود: "سال ۲۰۰۹ احمدینژاد در قالب توافقنامه استانبول میخواست «بدون باج دادن به غربیها، همه مسائل هستهای را حل و فصل کند که جلیلی و خامنه ای مانع آن شدند!... در آن سال جناب جلیلی با هماهنگی آیت الله خامنه ای و برخلاف دستور و نظر احمدینژاد، زیر همه توافقات میزند و همه چیز را به باد میدهد.با توجه به مفاد توافق نامه ژنو، واضح است که ما یک عقبنشینی مفتضحانهای داشتهایم و تقریباً هرچه بود دادیم و هیچ چیزی هم عایدمان نشده است. دولت روحانی ناچار به امضای این تفاهمنامه بود و اسباب این شرایط «خفتبار» را سعید جلیلی رقم زده که به دستور خامنه ای «خودسر» عمل میکرد".

 

سایت بهار نیوز، یک سایت حامی دولت، این متن را با سانسور منتشر کرده و در ذیل تیتر "تعديگستاخانه یکی از حامیانجريانانحرافي!" نوشته: "امكان بازانتشار مطلب گستاخانه مذكور به دليل تعدي بيسابقه آن به مقام معظم رهبری، براي بهارنيوز مقدور نيست. گفتني اينكه حامیان محمود احمدینژاد و محمدتقی مصباح یزدی كه در قالب سايتها و فعالان جريان موسوم به انحرافي و پايداري فعاليت ميكنند، به شدت از تفاهمنامه ژنو خشمگین هستند٬ و از آن با عنوان قرارداد «ترکمنچای سوم» نام میبرند! اما اين براي نخستين بارست كه به مقامات عالي كشور تعدي ميكنند".

سایت فرارو هم در اینباره نوشته است که "یکی دیگر از طیف های معترض به توافق ایران با غرب در ژنو "حامیان محمود احمدی نژاد، رییس جمهور پیشین ایران هستند. البته نزدیکان احمدی نژاد و سیاستمداران آن ها تا کنون درباره توافق سکوت کرده اند اما رصد فضای مجازی نشان می دهد که حامیان و بدنه این جریان بشدت از اتفاقات ژنو ناراضی است.

آن ها می گویند این توافقنامه در حد قرارداد ترکمنچای است. سایت نکات پرس هم این توافق را برای ایران "آب نبات تلخ" خوانده است. از دیدگاه این سایت "پلمب نیمی از توان هسته ای کشور، احتمال تعطیلی راکتور تهران، صنعتی شدن غنی سازی ممنوع، توقف بهره برداری از تنها راکتور بومی کشور از نتایج توافق ژنو است".

گفتنیست تمامی جناح های جمهوری اسلامی به غیر از جبهه پایداری از مذاکرات ژنو به عنوان "پیروزی" یاد می کنند، اما به نظر می رسد که جبهه پایداری که در بین اعضای خودش درباره سعید جلیلی و احمدی نژاد هم اختلاف وجود دارد، زیر بار این توافق همگانی نمی رود و رفته رفته نوک پیکان انتقادات خود را به سوی آیت الله خامنه ای نشانه می رود.